Dictiornary-Farsi | وابسته بحس لامسه لامسهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
haptic	وابسته بحس لامسه لامسهای


Other Matches

tactual	وابسته به حس بساوایی لامسهای
tactile	لامسهای
tush	لامسه
tactile	استفاده از حس لامسه
touches	پرماس حس لامسه
touch	پرماس حس لامسه
acheiria	فاقد قوهء لامسه
velvet feels soft	مخمل به لامسه نرم است
impalpably	چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attributable	وابسته به
akin	وابسته
belonging	وابسته ها
aquatic	وابسته به اب
adjectives	وابسته
adjective	وابسته
diphtheric	وابسته به
pertianing	وابسته
monitorial	وابسته به
thereof=of that	وابسته به ان
affiliates	وابسته
subordinate	وابسته
subordinated	وابسته
subordinates	وابسته
subordinating	وابسته
attache	وابسته
elysian	وابسته به
interdependent	وابسته
cantabrigian	وابسته به
carpal	وابسته به مچ
cephalic	وابسته به سر
related	وابسته
tuitionary	وابسته به
attendants	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
attendant	وابسته
pertinent	وابسته
syncop	وابسته به غش
congenerous	وابسته
febile	وابسته به تب
comprador	وابسته
commissarial	وابسته به
affiliate	وابسته
of kin	وابسته
affiliated	وابسته
federate	وابسته
federated	وابسته
federates	وابسته
dependent	وابسته
dependant	وابسته
dependants	وابسته
federating	وابسته
affiliating	وابسته
thereof	وابسته به ان
levitical	وابسته به
correspondents	وابسته
attached	وابسته
correspondent	وابسته
pyretic	وابسته به تب
elfin	وابسته به جن
pyrexial	وابسته به تب
relevant	وابسته
israelitish	وابسته به
hanger on	وابسته
relative	وابسته
sexual organs	وابسته به
messianic	وابسته به
pertaining	وابسته
wedded	وابسته
contingents	وابسته
riverrine	وابسته به
contingent	وابسته
pyrexic	وابسته به تب
appurtenant	وابسته
germane	وابسته
homicidal	وابسته به ادمکشی
altitudinal	وابسته به اوج
antichristian	وابسته به دجال
porcine	وابسته بخوک
scientific	وابسته بعلم
radio carpal	وابسته به زندبالاومچ
pyrrhic	وابسته به " پیروس "
pubertal	وابسته به بلوغ
pythian	وابسته به "اپولو"
vital	وابسته بزندگی
vital	وابسته به زندگی
analphabetic	وابسته به بیسوادی
photic	وابسته به نوروروشنایی
anginal	وابسته به گلودرد
investigatory	وابسته به رسیدگی
pygmaean	وابسته به پیگمی ها
affiliated company	شرکت وابسته
pygmean	وابسته به پیگمی ها
menstrual	وابسته به قاعده گی
photic	وابسته به تولیدنور
radio ulnar	وابسته به زندبالاوزندپائین
aortal	وابسته بشاهرگ
aortic	وابسته بشاهرگ
army attache	وابسته زمینی
perigean	وابسته به حضیضی
perigeal	وابسته به حضیضی
surgical	وابسته به جراحی
oracular	وابسته به وحی
associated company	شرکت وابسته
periclean	وابسته به پریکلس
matrimonial	وابسته به عروسی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
jugular	وابسته بوریدوداجی
rhinal	وابسته به بینی
astronautical	وابسته به فضانوردان
cosmic	وابسته بگیتی
army attache	وابسته نظامی
perlitic	وابسته به مروارید
pharyngal	وابسته به گلوگاه
ranine	وابسته به وزغ
solar	وابسته بخورشید
petrologic	وابسته به سنگ
pharmacologic	وابسته بداروشناسی
cuttural attache	وابسته فرهنگی
photographic	وابسته به عکاسی
pharisaic	وابسته به فریسی
rectal	وابسته به مقعد
petiolar	وابسته به برگدم
peruvian	وابسته به پرو
rectorial	وابسته به rector
archimedean	وابسته به ارشمیدس
air attache	وابسته هوایی
predial or prae	وابسته به زمین
oratorical	وابسته به سخنرانی
presbyterial	وابسته به کشیش ها
materialistic	وابسته به مادیات
paralytic	وابسته به فلج
paralytics	وابسته به فلج
pocky	وابسته به ابله
focal	وابسته بکانون
planetary	وابسته به سیاره
social	وابسته بجامعه
subversion	وابسته به خرابکاری
structurally	وابسته به بنا
plumbous	وابسته به سرب
generic	وابسته به تیره
connubial	وابسته به زناشویی
marines	وابسته به دریانوردی
preemptive	وابسته به حق شفعه
preemptive	وابسته به پیشدستی
missions	وابسته به ماموریت
mission	وابسته به ماموریت
pessimistic	وابسته به بدبینی
nasal	وابسته به منخرین
nasal	وابسته به بینی
potamic	وابسته به رودها
naval	وابسته به کشتی
prefectoral	وابسته به اداری
prefectorial	وابسته به اداری
maritime	وابسته بدریانوردی
press attache	وابسته مطبوعاتی
structurally	وابسته به ساختمان
isthmian	وابسته به باریکه
structural	وابسته به بنا
pistillary	وابسته به مادگی گل
piscatory	وابسته به صیدماهی
piscatory	وابسته به ماهیگیری
seminal	وابسته به منی
acoustical	وابسته به شنوایی
piscatorial	وابسته به صیدماهی