Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
reduviid
وابسته بخانواده نیم بالان خون اشاک
Other Matches
psittaccous
وابسته بخانواده طوطی
psittaceous
وابسته بخانواده طوطی
batrachian
وابسته بخانواده غوک ذوحیات
colubrine
وابسته بخانواده مارهای بی زهر
cornaceous
وابسته بخانواده زغال اخته
meloid
وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
fringilline
وابسته بخانواده سهره سهرهای
coniferous
جوزاور- جوزدار- وابسته بخانواده کاج
hymenopteral or terous
وابسته به پرده بالان
clanship
پیوستگی بخانواده خود
neuroptera
رگ بالان
dynamically
بالان
dynamic
بالان
aptera
بی بالان
hemiptera
نیم بالان
hymenoptera
پرده بالان
orthoptera
راست بالان
acanthopterygii
تیغ بالان
coleoptera
قاب بالان
lepidopteran
پشیز بالان
lepidopter
فلس بالان
lepidoptera
پشیز بالان
lepidopteran
فلس بالان
lepidopter
پشیز بالان
horntail
هرنوع حشره ازدسته نازک بالان
leafhopper
انواع حشرات ازراسته نیم بالان
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependants
وابسته
subordinates
وابسته
federating
وابسته
febile
وابسته به تب
subordinating
وابسته
israelitish
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
comprador
وابسته
riverrine
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
commissarial
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
thereof
وابسته به ان
congenerous
وابسته
dependant
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
related
وابسته
affiliate
وابسته
of kin
وابسته
hanger on
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
affiliated
وابسته
interdependent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
akin
وابسته
adjectives
وابسته
levitical
وابسته به
attendants
وابسته
federate
وابسته
attributable
وابسته به
pertinent
وابسته
adjective
وابسته
diphtheric
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
elysian
وابسته به
pertianing
وابسته
elfin
وابسته به جن
pertaining
وابسته
attendant
وابسته
monitorial
وابسته به
tuitionary
وابسته به
relevant
وابسته
belonging
وابسته ها
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
attached
وابسته
dependent
وابسته
syncop
وابسته به غش
thereof=of that
وابسته به ان
attache
وابسته
messianic
وابسته به
appurtenant
وابسته
relative
وابسته
wedded
وابسته
subordinate
وابسته
contingents
وابسته
subordinated
وابسته
contingent
وابسته
germane
وابسته
cephalic
وابسته به سر
sexual organs
وابسته به
emotive
وابسته به احساسات
adipic
وابسته به چربی
indic
وابسته به هند
acoustical
وابسته به شنوایی
incorporative
وابسته به الحاق
idiographic
وابسته به مجاز
degenerative
وابسته به انحطاط
isthmian
وابسته به باریکه
isthmic
وابسته به باریکه
jesuitic
وابسته به یسوعیون
ichthyic
وابسته به ماهی
landed
وابسته بزمین
icarian
وابسته به ایکاروس
iatric
وابسته به پزشکی
hypochondriacal
وابسته به تهیگاه
anginal
وابسته به گلودرد
hippocratic
وابسته به طب بقراط
homeric
وابسته به هومر
analphabetic
وابسته به بیسوادی
horatian
وابسته به هوراس
altitudinal
وابسته به اوج
air attache
وابسته هوایی
hunnish
وابسته به هونها
hyperbolic
وابسته به هذلولی
affiliated company
شرکت وابسته
hydrologic
وابسته به اب شناسی
hygroscopic
وابسته به نم نما
hydrological
وابسته به خواص اب
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
aerological
وابسته بهواشناسی
antichristian
وابسته به دجال
indonesian
وابسته به اندونزی
subversion
وابسته به خرابکاری
materialistic
وابسته به مادیات
pessimistic
وابسته به بدبینی
connubial
وابسته به زناشویی
oratorical
وابسته به سخنرانی
interoceptive
وابسته به احشاء
nasal
وابسته به بینی
interrogatory
وابسته به سئوال
marines
وابسته به دریانوردی
iranian
وابسته به ایران
iraqi
وابسته به عراق
marine
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
nasal
وابسته به منخرین
naval
وابسته به کشتی
missions
وابسته به ماموریت
paralytic
وابسته به فلج
interferential
وابسته به دخالت
internuptial
وابسته به عروسی
inferential
وابسته به استنتاج
social
وابسته بجامعه
inflexional
وابسته به صرف
planetary
وابسته به سیاره
infusorial
وابسته به نمرویان
inhibitive
وابسته به جلوگیری
inner directed
درون وابسته
inspectoral
وابسته به بازرس ها
intercollegiate
وابسته بکالج ها
irrigational
وابسته به ابیاری
focal
وابسته بکانون
humnanist
وابسته به بشردوستی
generic
وابسته به تیره
paralytics
وابسته به فلج
mission
وابسته به ماموریت
hematic
وابسته به خون
commercial attache
وابسته بازرگانی
cellulosic
وابسته بسلولز
deltaic
وابسته به دلتا
dependant variable
متغیر وابسته
dependent variable
متغیر وابسته
catabolic
وابسته به فروساخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com