English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
haemic وابسته بخون
Other Matches
mars بخون
haematoid شبیه بخون
red-handed بخون الوده
to imbrue with blood بخون ترکردن
haemic مربوط بخون
to imbrue in blood بخون تر کردن
bloodthirsty تشنه بخون
to imbrue in blood الوده بخون کردن
to imbrue with blood الوده بخون کردن
to gild with blood غرقه بخون کردن
red handed دست بخون الوده
to gild with blood اغشته بخون کردن
sanguification تبدیل خوراک بخون
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. بخون یکدیگه تشنه هستند
haematosis تبدیل خون وریدی بخون شریانی
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
aquatic وابسته به اب
adjective وابسته
adjectives وابسته
diphtheric وابسته به
monitorial وابسته به
subordinated وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
pertianing وابسته
elysian وابسته به
belonging وابسته ها
dependent وابسته
akin وابسته
subordinate وابسته
attache وابسته
interdependent وابسته
thereof وابسته به ان
syncop وابسته به غش
comprador وابسته
appurtenant وابسته
federate وابسته
federated وابسته
federates وابسته
federating وابسته
of kin وابسته
attendant وابسته
attendants وابسته
cephalic وابسته به سر
congenerous وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
thereof=of that وابسته به ان
affiliates وابسته
affiliated وابسته
cantabrigian وابسته به
affiliate وابسته
carpal وابسته به مچ
related وابسته
pertinent وابسته
plantar وابسته به کف پا
tuitionary وابسته به
levitical وابسته به
wedded وابسته
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
affiliating وابسته
germane وابسته
pyrexic وابسته به تب
febile وابسته به تب
correspondents وابسته
correspondent وابسته
pertaining وابسته
relative وابسته
hanger on وابسته
messianic وابسته به
commissarial وابسته به
contingent وابسته
elfin وابسته به جن
sexual organs وابسته به
israelitish وابسته به
attributable وابسته به
riverrine وابسته به
relevant وابسته
contingents وابسته
attached وابسته
pharisaic وابسته به فریسی
vital وابسته به زندگی
archimedean وابسته به ارشمیدس
pubertal وابسته به بلوغ
antichristian وابسته به دجال
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
pharyngal وابسته به گلوگاه
photic وابسته به تولیدنور
photic وابسته به نوروروشنایی
pygmean وابسته به پیگمی ها
pygmaean وابسته به پیگمی ها
pythian وابسته به "اپولو"
scientific وابسته بعلم
aortic وابسته بشاهرگ
pyrrhic وابسته به " پیروس "
municipal وابسته بشهرداری
aortal وابسته بشاهرگ
seminal وابسته به منی
investigatory وابسته به رسیدگی
petrologic وابسته به سنگ
photographic وابسته به عکاسی
attache وابسته نظامی
rhinal وابسته به بینی
surgical وابسته به جراحی
oracular وابسته به وحی
matrimonial وابسته به عروسی
jugulars وابسته بوریدوداجی
auditive وابسته به شنوایی
jugular وابسته بوریدوداجی
auricular وابسته بشنوایی
emotive وابسته به احساسات
perlitic وابسته به مروارید
peruvian وابسته به پرو
astronautical وابسته به فضانوردان
petiolar وابسته به برگدم
vital وابسته بزندگی
menstrual وابسته به قاعده گی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
porcine وابسته بخوک
psychiatric وابسته به روانپزشکی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine وابسته به وزغ
associated company شرکت وابسته
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
homicidal وابسته به ادمکشی
solar وابسته بخورشید
nassal وابسته به بینی
preemptive وابسته به حق شفعه
paralytics وابسته به فلج
generic وابسته به تیره
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به بینی
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
predial or prae وابسته به زمین
landed وابسته بزمین
planetary وابسته به سیاره
programmatic وابسته به پروگرام
promethean وابسته به پرومیتوس
social وابسته بجامعه
pocky وابسته به ابله
paralytic وابسته به فلج
materialistic وابسته به مادیات
preemptive وابسته به پیشدستی
prefectoral وابسته به اداری
prefectorial وابسته به اداری
press attache وابسته مطبوعاتی
presbyterial وابسته به کشیش ها
potamic وابسته به رودها
naval وابسته به کشتی
missions وابسته به ماموریت
mission وابسته به ماموریت
maritime وابسته بدریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
air attache وابسته هوایی
pistillary وابسته به مادگی گل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com