English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
thermonuclear وابسته بدرجه حرارت هسته اتمی
Other Matches
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nucleonics بحث هسته اتمی
fission شکستن هسته اتمی
uranium pile مشعل هسته اتمی
homonuclear diatomic molecule مولکول دو اتمی جور هسته
thermoregulatory وابسته تنظیم حرارت
geothermal وابسته به حرارت مرکزی زمین
geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین
hypothermal وابسته به تقلیل درجه حرارت
fissional وابسته به شکستن هسته اتم
subatomic وابسته به پدیدههای درون اتمی
nucleole جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
exothermal حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
carry too far بدرجه جدی رساندن
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
peer هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peered هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peering هم درجه کردن بدرجه اشرافی
hyperbolize بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
supercool بدرجه سرمای زیر نقطه انجماد رسیدن
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
utilitarianism بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
pyrolysis تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
to win one's spurs بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear magnetic resonance تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
warmth حرارت
warm با حرارت
fires حرارت
heat حرارت
fired حرارت
enthrusiasm حرارت
fire حرارت
adust با حرارت
heats حرارت
warmed با حرارت
ardour حرارت
fervidness حرارت
fervidity حرارت
verve حرارت
hotness حرارت
mettlesome با حرارت
vehemence حرارت
ardor حرارت
temperatures حرارت
warms با حرارت
clammy بی حرارت
temperature حرارت
pyogenic حرارت زا
warmest با حرارت
gradient افت حرارت
gradients افت حرارت
heats گرما حرارت
steamier پر حرارت پر بخار
ardency شور و حرارت
calefactory حرارت بخش
strenuousness حرارت و اصرار
heats حرارت دادن
low heat cement سیمان کم حرارت
steamy پر حرارت پر بخار
steamiest پر حرارت پر بخار
heat گرما حرارت
heat حرارت دادن
expansion heat حرارت انبساط
impressment جدیت حرارت
heat transfer انتقال حرارت
heat of hydration حرارت ئیدراسیون
heat expansion انبساط حرارت
heat exchange تبادل حرارت
central heating حرارت مرکزی
heat economy اقتصاد حرارت
heat drop افت حرارت
heat unit واحد حرارت
transformation of heat تبادل حرارت
interchange of heat تبادل حرارت
temperature درجه حرارت
temperatures درجه حرارت
heat conductor هادی حرارت
thermotherapy حرارت درمانی
calorification تولید حرارت
actinometer حرارت سنج
enthalpy حرارت فعال
ginger تندی حرارت
thermometers حرارت سنج
energetically از روی حرارت
fervently از روی حرارت
initiatives شوق و حرارت
impetuosity تندی حرارت
zeal ذوق حرارت
thermometer حرارت سنج
thermophysics فیزیک حرارت
heat absorption جذب حرارت
actinometre حرارت سنج
calorimeter حرارت سنج
thermoregulation تنظیم حرارت
initiative شوق و حرارت
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
center web هسته
stoning هسته
necleus هسته
stone هسته
membrane هسته
stones هسته
air core بی هسته
membranes هسته
seedless بی هسته
core هسته
magnet core هسته
cores هسته
nuclel هسته ها
atom هسته
nuclei هسته
kernel هسته
kernels هسته
atoms هسته
nucleus هسته
burners تولیدکننده حرارت در بالن
thermostable باثبات در اثر حرارت
sunbaked حرارت افتاب دیده
pre heat حرارت دادن مقدماتی
low temperature درجه حرارت پایین
fervidly از روی حرارت و غیرت
live wire آدم پر حرارت و با پشتکار
ambient temperature درجه حرارت محیطی
final temperature درجه حرارت نهایی
heatedly از روی هیجان یا حرارت
diathermy معالجه بوسیله حرارت
filament temperature درجه حرارت فیلامان
heat conductivity قابلیت هدایت حرارت
isothermal نقاط هم حرارت اب دریا
Fahrenheit درجه حرارت فارنهایت
tempering temperature درجه حرارت بازپخت
live wires آدم پر حرارت و با پشتکار
preheated قبلا حرارت دادن
preheats قبلا حرارت دادن
maximum temperature درجه حرارت حداکثر
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
thermal exposure میزان جذب حرارت
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
isothermal layer سطوح هم حرارت اب دریا
thermolysis تحلیل حرارت بدن
enthusiasm هواخواهی با حرارت شوروذوق
enthusiasms هواخواهی با حرارت شوروذوق
thermoregulator دستگاه تنظیم حرارت
internal temperature درجه حرارت داخلی
heat affected zone منطقه حرارت دیده
thermostat نافم درجه حرارت
temperature درجه حرارت دما
critical temperature درجه حرارت بحرانی
ignition temperature درجه حرارت احتراق
preheat قبلا حرارت دادن
forced convection تبادل حرارت اجباری
intermediate temperature درجه حرارت میانی
temperatures درجه حرارت دما
hyperpyrexia درجه حرارت بالاتر از صد
steam heating ایجاد حرارت با بخار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com