English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
telescopic وابسته بدوربین نجومی
Other Matches
sidereal وابسته به ثوابت نجومی
siderial وابسته به ثوابت نجومی
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
celestial precomputation محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
azimuth circle قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
astrologic نجومی
astronomical نجومی
celestial نجومی
astronomic نجومی
year سال نجومی
ephemeris time زمان نجومی
astronomical constants ثابتهای نجومی
azimuth سمت نجومی
radio telescopes رادیوی نجومی
almanach تقویم نجومی
astronomic observation دیدبانی نجومی
siderial day روز نجومی
address calendar تقویم نجومی
planetary ستارهای نجومی
sidereal day روز نجومی
equinox استوای نجومی
astronomical unit واحد نجومی
first light افق نجومی
sidreal year سال نجومی
sidereal time وقت نجومی
ephemeris تقویم نجومی
radio telescope رادیوی نجومی
sidereal time زمان نجومی
telescopes دوربین نجومی
celestial horizon افق نجومی
astronomical triangle مثلث نجومی
celestial navigation ناوبری نجومی
sidereal angle زاویه نجومی
astrophysics فیزیک نجومی
celestial sphere کره نجومی
astro نجومی فلکی
astro altitude ارتفاع نجومی
telescope دوربین نجومی
ephermeris تقویم نجومی
celestial equator استوای نجومی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
astro compass قطب نمای نجومی
astrophysical منسوب به فیزیک نجومی
astrophysicist متخصص فیزیک نجومی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomical twilight تاریک وروشن نجومی
greenwich sidereal time زمان نجومی گرینویچ
sidereal period دوره تناوب نجومی
equinoctial مربوط به استوای نجومی
sidereal hour angle زاویه ساعتی نجومی
gyro compass قطب نمای نجومی
astrophysics فیزیک نجومی استروفیزیک
astronomical twilight شفق و فلق نجومی
reticle شبکه دوربین نجومی
astro tracker تعقیب کننده نجومی
sigil علامت نجومی علائم رمزی
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
azimuth angle زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth گرای نجومی راس القدم
gyro angle زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
predominating دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
ephermeris جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
autumnal equinox نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
azimuth deviation اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
almanacs تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac تقویم سالیانه تقویم نجومی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
related وابسته
affiliates وابسته
levitical وابسته به
relative وابسته
attached وابسته
federate وابسته
attributable وابسته به
affiliated وابسته
diphtheric وابسته به
pertaining وابسته
thereof وابسته به ان
pertianing وابسته
affiliate وابسته
subordinated وابسته
wedded وابسته
hanger on وابسته
federated وابسته
syncop وابسته به غش
pyrexic وابسته به تب
aquatic وابسته به اب
pyrexial وابسته به تب
appurtenant وابسته
tuitionary وابسته به
attendant وابسته
attendants وابسته
congenerous وابسته
federating وابسته
comprador وابسته
plantar وابسته به کف پا
commissarial وابسته به
of kin وابسته
pyretic وابسته به تب
federates وابسته
riverrine وابسته به
affiliating وابسته
israelitish وابسته به
pertinent وابسته
sexual organs وابسته به
belonging وابسته ها
febile وابسته به تب
contingent وابسته
contingents وابسته
interdependent وابسته
dependent وابسته
subordinating وابسته
subordinates وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
cephalic وابسته به سر
dependants وابسته
dependant وابسته
attache وابسته
germane وابسته
monitorial وابسته به
elfin وابسته به جن
cantabrigian وابسته به
elysian وابسته به
messianic وابسته به
akin وابسته
carpal وابسته به مچ
relevant وابسته
adjectives وابسته
adjective وابسته
thereof=of that وابسته به ان
subordinate وابسته
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
presbyterial وابسته به کشیش ها
planetary وابسته به سیاره
attache وابسته نظامی
inquisitorial وابسته به رسیدگی
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
pharyngal وابسته به گلوگاه
focal وابسته بکانون
provencal وابسته بشهر
programmatic وابسته به پروگرام
promethean وابسته به پرومیتوس
missions وابسته به ماموریت
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
oratorical وابسته به سخنرانی
predial or prae وابسته به زمین
structural وابسته به ساختمان
psychologic وابسته به روانشناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com