Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
landed
وابسته بزمین
Search result with all words
predial slaves
بردگان وابسته بزمین بردگان زراعتی
Other Matches
aground
بزمین
to hew down
بزمین افکندن
To stamp the ground .
با پا بزمین کوبیدن
fells
بزمین زدن
felling
بزمین زدن
felled
بزمین زدن
fell
بزمین زدن
to cast down
بزمین زدن
To fall head first .
با سر بزمین خوردن
ground
بزمین نشستن
to hurl down
بزمین زدن
land
بزمین نشستن
overbear
بزمین زدن
land vi
بزمین رسیدن
to set down
بزمین گذاشتن
to measure one'd length
رو بزمین خوابیدن
to lick the dust
بزمین خوردن
to laylow
بزمین زدن
set down
بزمین گذاشتن
to knock down
بزمین زدن
to bring to ruin
فناکردن بزمین زدن
geomorphic
شبیه بزمین زمینی
knock down
باضربت بزمین کوبیدن
the horse paws the ground
اسب سم بزمین میزنند
The plan landed .
هواپیما بزمین نشست
to clatter down
با صدا بزمین افتادن
captive balloon
بالون بزمین بسته
landing
بزمین نشستن هواپیما
landings
بزمین نشستن هواپیما
rootle
پوز بزمین زدن
lobs
چیزی راسنگین بزمین زدن
floors
بزمین زدن شکست دادن
trailers
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
trailer
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
handstand
دست ها بزمین وپاهادر هوا
handstands
دست ها بزمین وپاهادر هوا
stratus
ابر گسترده ونزدیک بزمین
to lay down ones arms
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
floored
بزمین زدن شکست دادن
fall out
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
lobbing
چیزی راسنگین بزمین زدن
to lay by the heels
در بند نهادن بزمین زدن
lobbed
چیزی راسنگین بزمین زدن
lob
چیزی راسنگین بزمین زدن
floor
بزمین زدن شکست دادن
click
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
kite balloon
یکجوربالن بزمین بسته که به بادبادک درازمیماند
clicks
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicked
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
to knock down
زمین زدن بامشت بزمین انداختن ازپادراوردن
ventre a terre
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
land tie
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
steer roping
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
crush
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
crushed
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
crushes
له کردن خرد کردن برخورد کردن بزمین
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates
وابسته
federated
وابسته
congenerous
وابسته
federate
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
affiliating
وابسته
dependent
وابسته
attributable
وابسته به
dependant
وابسته
dependants
وابسته
diphtheric
وابسته به
elysian
وابسته به
pertianing
وابسته
commissarial
وابسته به
thereof
وابسته به ان
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
appurtenant
وابسته
akin
وابسته
adjectives
وابسته
cephalic
وابسته به سر
adjective
وابسته
attache
وابسته
tuitionary
وابسته به
comprador
وابسته
federating
وابسته
syncop
وابسته به غش
plantar
وابسته به کف پا
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
of kin
وابسته
pertinent
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
interdependent
وابسته
messianic
وابسته به
febile
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
elfin
وابسته به جن
attached
وابسته
hanger on
وابسته
relevant
وابسته
pyretic
وابسته به تب
relative
وابسته
subordinate
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
contingents
وابسته
wedded
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
levitical
وابسته به
israelitish
وابسته به
sexual organs
وابسته به
germane
وابسته
contingent
وابسته
subordinated
وابسته
aquatic
وابسته به اب
riverrine
وابسته به
subordinating
وابسته
subordinates
وابسته
belonging
وابسته ها
pertaining
وابسته
monitorial
وابسته به
saturnian
وابسته بزحل
photographic
وابسته به عکاسی
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pygmean
وابسته به پیگمی ها
humans
وابسته بانسان
pythian
وابسته به "اپولو"
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
human
وابسته بانسان
associated company
شرکت وابسته
photic
وابسته به تولیدنور
pubertal
وابسته به بلوغ
social
وابسته بجامعه
astronautical
وابسته به فضانوردان
photic
وابسته به نوروروشنایی
attache
وابسته نظامی
subversion
وابسته به خرابکاری
structurally
وابسته به بنا
municipal
وابسته بشهرداری
structurally
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structural
وابسته به ساختمان
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
solar
وابسته بخورشید
rectal
وابسته به مقعد
auricular
وابسته بشنوایی
scientific
وابسته بعلم
dependent variable
متغیر وابسته
rectorial
وابسته به rector
investigatory
وابسته به رسیدگی
avian
وابسته به مرغان
rhinal
وابسته به بینی
vital
وابسته به زندگی
vital
وابسته بزندگی
auditive
وابسته به شنوایی
ranine
وابسته به وزغ
pharyngal
وابسته به گلوگاه
ethnic
وابسته به نژادشناسی
satellitory
وابسته به اقمارسیارات
manurial
وابسته بکود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com