English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
enumerative وابسته بشمردن شمارنده
Other Matches
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
countered شمارنده
conuter شمارنده
counter شمارنده
enumerator شمارنده
countering شمارنده
computer شمارنده
computers شمارنده
loop counter شمارنده حلقه
line counter شمارنده سطر
ring counter شمارنده حلقهای
multiplier بس شمارنده افزاینده
frequency counter شمارنده فرکانس
program counter شمارنده برنامه
modulo n counter شمارنده به پیمانه
numerator شمارنده شمارشگر
binary counter شمارنده دودویی
repeat counter شمارنده تکرار
countered مقابل دستگاه شمارنده
countering مقابل دستگاه شمارنده
current location counter شمارنده مکان فعلی
counter مقابل دستگاه شمارنده
reset تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش
resets تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
non operable instruction دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial وابسته به
akin وابسته
plantar وابسته به کف پا
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
pyretic وابسته به تب
affiliate وابسته
related وابسته
congenerous وابسته
comprador وابسته
commissarial وابسته به
aquatic وابسته به اب
israelitish وابسته به
diphtheric وابسته به
attached وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
attendant وابسته
wedded وابسته
dependent وابسته
attendants وابسته
pyrexial وابسته به تب
riverrine وابسته به
adjectives وابسته
thereof=of that وابسته به ان
federating وابسته
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
pertianing وابسته
attache وابسته
adjective وابسته
relative وابسته
tuitionary وابسته به
hanger on وابسته
of kin وابسته
thereof وابسته به ان
pyrexic وابسته به تب
cephalic وابسته به سر
appurtenant وابسته
interdependent وابسته
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
syncop وابسته به غش
pertinent وابسته
levitical وابسته به
messianic وابسته به
correspondents وابسته
relevant وابسته
febile وابسته به تب
subordinates وابسته
elysian وابسته به
subordinating وابسته
sexual organs وابسته به
elfin وابسته به جن
contingent وابسته
contingents وابسته
germane وابسته
pertaining وابسته
attributable وابسته به
subordinate وابسته
correspondent وابسته
subordinated وابسته
belonging وابسته ها
pharyngal وابسته به گلوگاه
analphabetic وابسته به بیسوادی
aortic وابسته بشاهرگ
preemptive وابسته به پیشدستی
psychiatric وابسته به روانپزشکی
homicidal وابسته به ادمکشی
altitudinal وابسته به اوج
preemptive وابسته به حق شفعه
predial or prae وابسته به زمین
potamic وابسته به رودها
antichristian وابسته به دجال
anginal وابسته به گلودرد
photic وابسته به تولیدنور
archimedean وابسته به ارشمیدس
aortal وابسته بشاهرگ
photic وابسته به نوروروشنایی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
prefectoral وابسته به اداری
army attache وابسته زمینی
peruvian وابسته به پرو
solar وابسته بخورشید
associated company شرکت وابسته
perlitic وابسته به مروارید
astronautical وابسته به فضانوردان
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
photographic وابسته به عکاسی
press attache وابسته مطبوعاتی
rectal وابسته به مقعد
ranine وابسته به وزغ
oratorical وابسته به سخنرانی
cuttural attache وابسته فرهنگی
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
paralytics وابسته به فلج
emotive وابسته به احساسات
army attache وابسته نظامی
prefectorial وابسته به اداری
missions وابسته به ماموریت
mission وابسته به ماموریت
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
pessimistic وابسته به بدبینی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
rectorial وابسته به rector
piscatorial وابسته به ماهیگیری
human وابسته بانسان
pyrrhic وابسته به " پیروس "
pythian وابسته به "اپولو"
presbyterial وابسته به کشیش ها
investigatory وابسته به رسیدگی
generic وابسته به تیره
connubial وابسته به زناشویی
marines وابسته به دریانوردی
structural وابسته به بنا
structurally وابسته به بنا
pocky وابسته به ابله
subversion وابسته به خرابکاری
scientific وابسته بعلم
pubertal وابسته به بلوغ
puberal وابسته به بلوغ
promethean وابسته به پرومیتوس
ethnicity وابسته به نژادشناسی
ethnic وابسته به نژادشناسی
humans وابسته بانسان
provencal وابسته بشهر
programmatic وابسته به پروگرام
structural وابسته به ساختمان
seminal وابسته به منی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com