Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
gastro intestinal
وابسته بمعده وروده
Other Matches
gastroscopic
وابسته بمعده بینی
gastro colic
وابسته بمعده وقولون
gastro enteric
وابسته به معده وروده معدی امعائی
in wards
دل وروده
gastro enteritis
اماس معده وروده
viscera
دل وروده وجگر و امثال ان
gastroenterologist
متخصص بیماریهای معده وروده
To take something to pieces.
دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
comprador
وابسته
subordinate
وابسته
diphtheric
وابسته به
attributable
وابسته به
sexual organs
وابسته به
congenerous
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
subordinated
وابسته
dependant
وابسته
subordinating
وابسته
subordinates
وابسته
commissarial
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
pertinent
وابسته
dependants
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
akin
وابسته
thereof
وابسته به ان
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
levitical
وابسته به
israelitish
وابسته به
federate
وابسته
federated
وابسته
federates
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
monitorial
وابسته به
elysian
وابسته به
of kin
وابسته
elfin
وابسته به جن
pertaining
وابسته
pertianing
وابسته
febile
وابسته به تب
attendant
وابسته
attendants
وابسته
hanger on
وابسته
aquatic
وابسته به اب
interdependent
وابسته
federating
وابسته
attache
وابسته
correspondents
وابسته
attached
وابسته
correspondent
وابسته
appurtenant
وابسته
syncop
وابسته به غش
relative
وابسته
germane
وابسته
messianic
وابسته به
relevant
وابسته
belonging
وابسته ها
wedded
وابسته
cantabrigian
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
cephalic
وابسته به سر
carpal
وابسته به مچ
tuitionary
وابسته به
contingents
وابسته
contingent
وابسته
dependent
وابسته
tenruial
وابسته بتصدی
hyperbolic
وابسته به هذلولی
iatric
وابسته به پزشکی
hydrological
وابسته به خواص اب
hygroscopic
وابسته به نم نما
materialistic
وابسته به مادیات
hypochondriacal
وابسته به تهیگاه
idiographic
وابسته به مجاز
icarian
وابسته به ایکاروس
ichthyic
وابسته به ماهی
connubial
وابسته به زناشویی
marines
وابسته به دریانوردی
hunnish
وابسته به هونها
geomantic
وابسته به رمالی
glandulose
وابسته به غدد
glandulous
وابسته به غدد
gerontic
وابسته به پیری
gnomonic
وابسته به شاخص
gregorian
وابسته به گریگوری
gular
وابسته به مری
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
haemic
وابسته بخون
generic
وابسته به تیره
hematic
وابسته به خون
aortal
وابسته بشاهرگ
hippocratic
وابسته به طب بقراط
homeric
وابسته به هومر
horatian
وابسته به هوراس
paralytic
وابسته به فلج
humnanist
وابسته به بشردوستی
hydrologic
وابسته به اب شناسی
marine
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
interoceptive
وابسته به احشاء
interrogatory
وابسته به سئوال
iranian
وابسته به ایران
oratorical
وابسته به سخنرانی
focal
وابسته بکانون
planetary
وابسته به سیاره
iraqi
وابسته به عراق
social
وابسته بجامعه
subversion
وابسته به خرابکاری
irrigational
وابسته به ابیاری
jesuitic
وابسته به یسوعیون
structurally
وابسته به بنا
structural
وابسته به بنا
structural
وابسته به ساختمان
humans
وابسته بانسان
isthmian
وابسته به باریکه
human
وابسته بانسان
internuptial
وابسته به عروسی
interferential
وابسته به دخالت
intercollegiate
وابسته بکالج ها
naval
وابسته به کشتی
missions
وابسته به ماموریت
mission
وابسته به ماموریت
pessimistic
وابسته به بدبینی
nasal
وابسته به منخرین
nasal
وابسته به بینی
pediculate
وابسته به خفاش
incorporative
وابسته به الحاق
indic
وابسته به هند
indonesian
وابسته به اندونزی
inferential
وابسته به استنتاج
inflexional
وابسته به صرف
infusorial
وابسته به نمرویان
inhibitive
وابسته به جلوگیری
inner directed
درون وابسته
inspectoral
وابسته به بازرس ها
isthmic
وابسته به باریکه
chaldaic
وابسته بکلده
deathy
وابسته بمردن
darky
وابسته به نژادسیاه
auditive
وابسته به شنوایی
cycloidal
وابسته به دایره
cuttural attache
وابسته فرهنگی
auricular
وابسته بشنوایی
avian
وابسته به مرغان
cuticular
وابسته به پوست
deltaic
وابسته به دلتا
dependant variable
متغیر وابسته
dioecious
وابسته به مگ س گیران
diametral
وابسته بقطر
paralytics
وابسته به فلج
diaconal
وابسته بشماس
device dependent
وابسته به دستگاه
dermatic
وابسته به زیرپوست
eponymic
وابسته به سرخاندان
dependent variable
متغیر وابسته
cufic
وابسته به کوفه
corneal
وابسته به قرنیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com