Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
topographic
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
Other Matches
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
topography
مکان نگاری
mental topography
مکان نگاری ذهن
topography
مکان نگاری مساحی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
uranographical
وابسته به اسمان نگاری
uranographic
وابسته به اسمان نگاری
chromatographic
وابسته برنگ نگاری
toponymic
وابسته به مکان نامی
heliographic
وابسته به عکس برداری ازافتاب
pictography
تصویر نگاری رمز نگاری
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
monographs
تک نگاری
arteriography
رگ نگاری
hydrography
اب نگاری
monograph
تک نگاری
hydrographic
اب نگاری
reticulum
نگاری
angiography
رگ نگاری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
crystallography
بلور نگاری
petrography
سنگ نگاری
phallography
نعوظ نگاری
cardiography
قلب نگاری
eco mapping
بوم نگاری
surveys
اب نگاری دریایی
hydrography
علم اب نگاری
demography
امار نگاری
stylistics
سلیس نگاری
surveyed
اب نگاری دریایی
leetter writing
نامه نگاری
macrography
بزرگ نگاری
topography
برجسته نگاری
soleprint
انگشت نگاری از پا
oscillography
نوسان نگاری
seismography
زلزله نگاری
ethnographic
<adj.>
قوم نگاری
spectrography
طیف نگاری
spectrography
بیناب نگاری
electrotype
برق نگاری
ski graphŠetc
سایه نگاری
arteriography
نبض نگاری
myography
عضله نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
hydrographic
نقشه اب نگاری
cranioscopy
جمجمه نگاری
pictorial art
پیکر نگاری
picture writing
تصویر نگاری
letter writer
نامه نگاری
letter writing
نامه نگاری
cartography
نقشه نگاری
dermatographia
پوست نگاری
journalism
روزنامه نگاری
oceanpgraphy
اقیانوس نگاری
pornography
هرزه نگاری
ethnography
قوم نگاری
pictography
صورت نگاری
oceanography
اقیانوس نگاری
tachygraphy
تند نگاری
survey
اب نگاری دریایی
demography
مردم نگاری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
phonography
صدا نگاری
chromatography
رنگ نگاری
logging
واقعه نگاری
demography
جمعیت نگاری
data recording
داده نگاری
dactyloscopy
انگشت نگاری
chronology
رخداد نگاری
chronology
وقایع نگاری
dactylagraphy
انگشت نگاری
psychography
روان نگاری
cerography
موم نگاری
telegraphic
از راه دور نگاری
ideographs
حروف اندیشه نگاری
newspapers
روزنامه نگاری کردن
newspaper
روزنامه نگاری کردن
electromyography
برق نگاری ماهیچه
portraiture
پیکر نگاری تعریف
diary method
روش خاطره نگاری
To take fingerprints.
انگشت نگاری کردن
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
hydrographic chart
نقشه اب نگاری دریایی
notepaper
کاغذ نامه نگاری
anecdotal method
روش واقعه نگاری
emg
برق نگاری ماهیچه
electroretinography
برق نگاری شبکیه
electroencephalography
برق نگاری مغز
planography
نقشه نگاری طراحی
electrocardiography
قلب نگاری برقی
finger print department
اداره انگشت نگاری
computed tomography scanning
مغز نگاری کامپیوتری
seismic method
روش زلزله نگاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
automatics
فرم های نامه نگاری
automatic
فرم های نامه نگاری
uranography
عالم شناسی اسمان نگاری
nautical chart
نقشه دریایی اب نگاری شده
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
moulage
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
placing
جا مکان
places
مکان
placing
مکان
sites
مکان
there
ان مکان
stabilisers
مکان
stabilizer
مکان
locus
مکان
illocal
بی مکان
sited
مکان
stead
مکان
purlieus
مکان جا
spots
مکان
spot
مکان
site
مکان
location
مکان
space
مکان
part
مکان
locations
مکان
place
مکان
places
جا مکان
spaces
مکان
place
جا مکان
moved
نقل مکان
shifted
تغییر مکان
locality
موضع مکان
print position
مکان چاپ
place learning
مکان اموزی
place of honor
مکان پر افتخار
facility
مکان ساختمان
change of place
تغییر مکان
nowheres
در هیچ مکان
move
نقل مکان
shift
تغییر مکان
response position
مکان جواب
left shift
تغییر مکان به چپ
otherwhere
در مکان دیگر
clearings
مکان مسطح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com