Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
Other Matches
bureaucracies
کاغذ پرانی دیوان سالاری
bureaucracy
کاغذ پرانی دیوان سالاری
timocratic
وابسته به شرف سالاری یامالک سالاری
patriarchal
وابسته به پدر سالاری یاپدرشاهی
bureaucracy
دیوان سالاری
bureaucracies
دیوان سالاری
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
oligarchical
وابسته به حکومتی که بدست چندتن اداره میشود
oligarchic
وابسته به حکومتی که بدست چند تن اداره میشود
pancratic
وابسته به کشتی و مشت بازی
pyrotechnical
وابسته به فن اتش بازی شورانگیز
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
pugilistic
وابسته به مشت بازی مربوط به مشت زنی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
bureaucrat
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrats
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
handles
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
monitorial
وابسته به
commissarial
وابسته به
germane
وابسته
sexual organs
وابسته به
diphtheric
وابسته به
correspondent
وابسته
affiliated
وابسته
levitical
وابسته به
congenerous
وابسته
dependent
وابسته
belonging
وابسته ها
thereof=of that
وابسته به ان
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
thereof
وابسته به ان
affiliate
وابسته
attributable
وابسته به
comprador
وابسته
akin
وابسته
correspondents
وابسته
syncop
وابسته به غش
attache
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
messianic
وابسته به
elfin
وابسته به جن
israelitish
وابسته به
relevant
وابسته
elysian
وابسته به
appurtenant
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
affiliates
وابسته
pertaining
وابسته
tuitionary
وابسته به
attendants
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
attendant
وابسته
affiliating
وابسته
cephalic
وابسته به سر
pertinent
وابسته
of kin
وابسته
federating
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
hanger on
وابسته
relative
وابسته
cantabrigian
وابسته به
pertianing
وابسته
dependant
وابسته
subordinating
وابسته
subordinates
وابسته
subordinated
وابسته
carpal
وابسته به مچ
subordinate
وابسته
interdependent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
riverrine
وابسته به
contingent
وابسته
febile
وابسته به تب
attached
وابسته
related
وابسته
contingents
وابسته
wedded
وابسته
dependants
وابسته
sex linked
وابسته به جنسیت
psychologic
وابسته به روانشناسی
iatric
وابسته به پزشکی
inferential
وابسته به استنتاج
icarian
وابسته به ایکاروس
hypochondriacal
وابسته به تهیگاه
menstrual
وابسته به قاعده گی
heather
وابسته به خلنگ
prefectorial
وابسته به اداری
gnomonic
وابسته به شاخص
ducal
وابسته به دوک
aesthetic
وابسته به زیبایی
vital
وابسته بزندگی
puberal
وابسته به بلوغ
oratorical
وابسته به سخنرانی
indonesian
وابسته به اندونزی
aesthetically
وابسته به زیبایی
inarticulate
وابسته به بی مفصلان
surgical
وابسته به جراحی
pubertal
وابسته به بلوغ
porcine
وابسته بخوک
presbyterial
وابسته به کشیش ها
homicidal
وابسته به ادمکشی
inflexional
وابسته به صرف
herculean
وابسته به هرکول
incorporative
وابسته به الحاق
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
jugular
وابسته بوریدوداجی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
matrimonial
وابسته به عروسی
programmatic
وابسته به پروگرام
press attache
وابسته مطبوعاتی
idiographic
وابسته به مجاز
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
ichthyic
وابسته به ماهی
cosmic
وابسته بگیتی
indic
وابسته به هند
hinges
وابسته بودن
hinge
وابسته بودن
sidekick
شخص وابسته
oracular
وابسته به وحی
sidekicks
شخص وابسته
provencal
وابسته بشهر
promethean
وابسته به پرومیتوس
satellitory
وابسته به اقمارسیارات
seminal
وابسته به منی
humanitarian
وابسته به بشردوستی
municipal
وابسته بشهرداری
social
وابسته بجامعه
insular
وابسته به جزیره
rhinal
وابسته به بینی
scientail
وابسته به علم
planetary
وابسته به سیاره
scientific
وابسته بعلم
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
satyr
وابسته به ساتیر
satyrs
وابسته به ساتیر
eugenic
وابسته به به نژادی
hippocratic
وابسته به طب بقراط
ethnic
وابسته به نژادشناسی
freshwater
وابسته به اب شیرین
scansorial
وابسته بصعود
structurally
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
saturnian
وابسته بزحل
structural
وابسته به ساختمان
missionaries
وابسته به مبلغین
missionary
وابسته به مبلغین
haemic
وابسته بخون
hessian
وابسته به شهرهس
structurally
وابسته به بنا
humans
وابسته بانسان
professorial
وابسته به استادی
human
وابسته بانسان
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
subversion
وابسته به خرابکاری
rectorial
وابسته به rector
correlative
وابسته بهم
hematic
وابسته به خون
focal
وابسته بکانون
prisons
وابسته به زندان
hydrological
وابسته به خواص اب
pygmean
وابسته به پیگمی ها
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com