Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
probationary
وابسته به التزام
Other Matches
undertaking
التزام
commitments
التزام
obligation
التزام
engagement
التزام
warranty
التزام
warranties
التزام
engagements
التزام
being bound over
التزام
liability
التزام
liabilities
التزام
commitment
التزام
assumes
التزام
assume
التزام
recognizance
التزام
paroled
التزام
paroling
التزام
assunption
التزام
parole
التزام
obligations
التزام
paroles
التزام
paroling
التزام گرفتن
bind over
التزام گرفتن
paroles
التزام گرفتن
recognizance
التزام نامه
bind over
التزام گرفتن از
give an undertaking
التزام دادن
liquidated damages
وجه التزام
to be bound over
التزام دادن
paroled
التزام گرفتن
pledging
التزام سپردن
penal clause
وجه التزام
pledged
التزام سپردن
parole
التزام گرفتن
pledge
التزام سپردن
pledges
التزام سپردن
collateral
وجه التزام
requirement
ایجاب التزام
sponsor
التزام دهنده حامی
sponsoring
التزام دهنده حامی
paroled
التزام قول گرفتن
penal clause
شرط وجه التزام
penalties
تاوان وجه التزام
penalty
تاوان وجه التزام
paroling
التزام قول گرفتن
paroles
التزام قول گرفتن
parole
التزام قول گرفتن
sponsors
التزام دهنده حامی
be on the parole
با دادن التزام ازاد شدن
pledged
متعهد شدن التزام دادن
pledges
متعهد شدن التزام دادن
pledge
متعهد شدن التزام دادن
pledging
متعهد شدن التزام دادن
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
nude contruct
قرارداد بدون وجه التزام تخلف
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
depositions
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
deposition
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
to release on parole
با قید التزام رها کردن باگرفتن قول شرف رها کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federate
وابسته
dependent
وابسته
monitorial
وابسته به
pertianing
وابسته
affiliated
وابسته
attache
وابسته
diphtheric
وابسته به
dependant
وابسته
dependants
وابسته
attendants
وابسته
attendant
وابسته
pertinent
وابسته
commissarial
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
comprador
وابسته
related
وابسته
affiliate
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
congenerous
وابسته
affiliating
وابسته
tuitionary
وابسته به
of kin
وابسته
federated
وابسته
akin
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
federates
وابسته
federating
وابسته
interdependent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
appurtenant
وابسته
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
thereof
وابسته به ان
affiliates
وابسته
adjective
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
hanger on
وابسته
correspondents
وابسته
wedded
وابسته
pertaining
وابسته
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
riverrine
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
messianic
وابسته به
relative
وابسته
germane
وابسته
relevant
وابسته
sexual organs
وابسته به
febile
وابسته به تب
correspondent
وابسته
pyretic
وابسته به تب
levitical
وابسته به
elfin
وابسته به جن
elysian
وابسته به
adjectives
وابسته
attributable
وابسته به
syncop
وابسته به غش
belonging
وابسته ها
israelitish
وابسته به
subordinating
وابسته
attached
وابسته
subordinates
وابسته
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
photic
وابسته به نوروروشنایی
marines
وابسته به دریانوردی
pharyngal
وابسته به گلوگاه
municipal
وابسته بشهرداری
pharisaic
وابسته به فریسی
human
وابسته بانسان
antichristian
وابسته به دجال
provencal
وابسته بشهر
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
aortic
وابسته بشاهرگ
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
aortal
وابسته بشاهرگ
ethnic
وابسته به نژادشناسی
seminal
وابسته به منی
psychologic
وابسته به روانشناسی
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
peruvian
وابسته به پرو
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
homicidal
وابسته به ادمکشی
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
associated company
شرکت وابسته
ranine
وابسته به وزغ
solar
وابسته بخورشید
photographic
وابسته به عکاسی
rectal
وابسته به مقعد
rectorial
وابسته به rector
army attache
وابسته زمینی
army attache
وابسته نظامی
petiolar
وابسته به برگدم
pygmean
وابسته به پیگمی ها
investigatory
وابسته به رسیدگی
vital
وابسته به زندگی
petrologic
وابسته به سنگ
vital
وابسته بزندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
porcine
وابسته بخوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com