Dictiornary-Farsi | وابسته به انحطاط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
degenerative	وابسته به انحطاط


Other Matches

degeneration	انحطاط
degeneracy	انحطاط
involution	انحطاط
retrogradation	انحطاط
decadence	انحطاط
stagnation	انحطاط
devolution	فسادتدریجی انحطاط
declines	زوال انحطاط
declining	زوال انحطاط
downhill	نشیب انحطاط
d. of the horizon	انحطاط افق
degeneracy	هم ترازی انحطاط
chute	سقوط انحطاط
downfall	انحطاط ریزش
chutes	سقوط انحطاط
declined	زوال انحطاط
decline	زوال انحطاط
downcome	انحطاط ریزش
slough	نهر انحطاط
retrograde	انحطاط دهنده قفایی
degenerating	روبه انحطاط گذاردن
degenerates	روبه انحطاط گذاردن
degenerated	روبه انحطاط گذاردن
degenerate	روبه انحطاط گذاردن
wronged	دچار خطا و انحطاط مظلوم
declined	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stagnation thesis	تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pyretic	وابسته به تب
sexual organs	وابسته به
diphtheric	وابسته به
pyrexial	وابسته به تب
comprador	وابسته
dependants	وابسته
commissarial	وابسته به
federated	وابسته
riverrine	وابسته به
dependant	وابسته
pyrexic	وابسته به تب
congenerous	وابسته
subordinated	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
akin	وابسته
affiliating	وابسته
affiliates	وابسته
affiliated	وابسته
thereof	وابسته به ان
affiliate	وابسته
related	وابسته
pertinent	وابسته
federate	وابسته
federates	وابسته
federating	وابسته
levitical	وابسته به
adjectives	وابسته
adjective	وابسته
elysian	وابسته به
elfin	وابسته به جن
pertianing	وابسته
pertaining	وابسته
monitorial	وابسته به
febile	وابسته به تب
attendant	وابسته
attendants	وابسته
of kin	وابسته
hanger on	وابسته
interdependent	وابسته
aquatic	وابسته به اب
israelitish	وابسته به
subordinating	وابسته
syncop	وابسته به غش
tuitionary	وابسته به
germane	وابسته
relative	وابسته
cantabrigian	وابسته به
carpal	وابسته به مچ
contingent	وابسته
contingents	وابسته
correspondent	وابسته
relevant	وابسته
belonging	وابسته ها
dependent	وابسته
appurtenant	وابسته
messianic	وابسته به
attache	وابسته
correspondents	وابسته
cephalic	وابسته به سر
subordinate	وابسته
attributable	وابسته به
attached	وابسته
thereof=of that	وابسته به ان
subordinates	وابسته
wedded	وابسته
homeric	وابسته به هومر
hippocratic	وابسته به طب بقراط
aesculapian	وابسته به دارگونه طب
affiliated company	شرکت وابسته
hematic	وابسته به خون
air attache	وابسته هوایی
generic	وابسته به تیره
paralytic	وابسته به فلج
materialistic	وابسته به مادیات
landed	وابسته بزمین
emotive	وابسته به احساسات
pancreatic	وابسته به لوزالمعده
aerological	وابسته بهواشناسی
hygroscopic	وابسته به نم نما
adipic	وابسته به چربی
acoustical	وابسته به شنوایی
hypochondriacal	وابسته به تهیگاه
hydrologic	وابسته به اب شناسی
hyperbolic	وابسته به هذلولی
iatric	وابسته به پزشکی
hunnish	وابسته به هونها
icarian	وابسته به ایکاروس
ichthyic	وابسته به ماهی
humnanist	وابسته به بشردوستی
hydrological	وابسته به خواص اب
idiographic	وابسته به مجاز
incorporative	وابسته به الحاق
horatian	وابسته به هوراس
paralytics	وابسته به فلج
nasal	وابسته به بینی
connubial	وابسته به زناشویی
internuptial	وابسته به عروسی
interoceptive	وابسته به احشاء
interrogatory	وابسته به سئوال
focal	وابسته بکانون
planetary	وابسته به سیاره
social	وابسته بجامعه
subversion	وابسته به خرابکاری
iranian	وابسته به ایران
structurally	وابسته به بنا
structurally	وابسته به ساختمان
structural	وابسته به بنا
structural	وابسته به ساختمان
iraqi	وابسته به عراق
humans	وابسته بانسان
irrigational	وابسته به ابیاری
isthmian	وابسته به باریکه
isthmic	وابسته به باریکه
interferential	وابسته به دخالت
intercollegiate	وابسته بکالج ها
marines	وابسته به دریانوردی
indic	وابسته به هند
indonesian	وابسته به اندونزی
inferential	وابسته به استنتاج
inflexional	وابسته به صرف
infusorial	وابسته به نمرویان
inhibitive	وابسته به جلوگیری
marine	وابسته به دریانوردی
maritime	وابسته بدریانوردی
naval	وابسته به کشتی
missions	وابسته به ماموریت
mission	وابسته به ماموریت
pessimistic	وابسته به بدبینی
inner directed	درون وابسته
inspectoral	وابسته به بازرس ها
nasal	وابسته به منخرین
oratorical	وابسته به سخنرانی
jesuitic	وابسته به یسوعیون
clitoric	وابسته به چوچوله