Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
cankerous
وابسته به اکله یا ماشرا فاسد کننده
Other Matches
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
cankery
فاسد کننده
degenerative
فاسد کننده
putrefactive
فاسد کننده
corrosive
فاسد کننده
depraver
فاسد کننده
spoilsman
تباه کننده فاسد سازنده
cankers
ماشرا
canker
ماشرا
to be corrupt to the bones
<idiom>
تا مغز استخوان فاسد بودن
[کسی که ذاتا فاسد است]
canker
اکله
phaged
اکله
cankers
اکله
lupus
قرحه اکله
lupus vulgaris
قرحه اکله
noli me tangere
قرحه اکله
spoiling
فاسد کردن فاسد شدن
spoiled
فاسد کردن فاسد شدن
spoil
فاسد کردن فاسد شدن
spoils
فاسد کردن فاسد شدن
prosaic
کسل کننده وابسته به نثر
succussatory
وابسته به تکان حرکت کننده باصعوبت
syncopative
کوتاه کننده کلمه وابسته به همبرش یاسنکوپ
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
spoilt
فاسد
irregular
فاسد
sedition
فاسد
putrid
فاسد
rotten
فاسد
villainous
فاسد
rammish
فاسد
reprobatory
فاسد
gamy
فاسد
gamey
فاسد
peccant
فاسد
reprobate
فاسد
reprobates
فاسد
vicious
فاسد
rantipole
فاسد
roue
فاسد
perverse
فاسد
defective
فاسد
untoward
فاسد
reechy
فاسد
dissolute
فاسد
corrupts
فاسد
corrupted
فاسد
corrupt
فاسد
sinister
فاسد
corrupting
فاسد
immoral
فاسد
abandoned
فاسد
peat
زن فاسد
depraved
فاسد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
harlots
فاسد الاخلاق
disintegrating
فاسد شدن
ruins
فاسد کردن
Adegenerate ( decadent ) race .
نژاد فاسد
disintegrates
فاسد شدن
disintegrate
فاسد شدن
ruin
فاسد کردن
rankly
بطور فاسد
eroding
فاسد شدن
to be off
[British E]
فاسد شدن
corrupts
فاسد کردن
vilest
فاسد بداخلاق
erodes
فاسد شدن
viler
فاسد بداخلاق
eroded
فاسد شدن
erode
فاسد شدن
foxed
فاسد شده
vile
فاسد بداخلاق
tainted
فاسد دارایکیفیتپائین
highs
اندکی فاسد
invalid
نامعتبر فاسد
invalids
نامعتبر فاسد
indecomposable
فاسد نشدنی
harlot
فاسد الاخلاق
spoils
فاسد کردن
spoiling
فاسد کردن
to go to the bad
فاسد شدن
spoiled
فاسد کردن
incorruptness
فاسد نشدگی
spoil
فاسد کردن
vitiate
فاسد کردن
highest
اندکی فاسد
fox wood
چوب فاسد
vitiating
فاسد شدن
vitiating
فاسد کردن
corrupting
فاسد کردن
vitiates
فاسد شدن
vitiates
فاسد کردن
high
اندکی فاسد
vitiated
فاسد شدن
vitiated
فاسد کردن
vitiate
فاسد شدن
spoiler
فاسد سازنده
corrupt
فاسد کردن
incorruptible
فاسد نشدنی
viciously
بطور فاسد
corrupted
فاسد کردن
invalid sale
بیع فاسد
heretic
فاسد العقیده
invalid contract
عقد فاسد
love alce
ادم فاسد
addle
فاسد شدن
addle
فاسد کردن
addle
گندیده فاسد
heretics
فاسد العقیده
perishable
فاسد شدنی
imperishable
فاسد نشدنی
deprave
فاسد کردن
vendible
پولکی فاسد
raking
بد اخلاق فاسد
rakes
بد اخلاق فاسد
rake
بد اخلاق فاسد
to be spoiled
فاسد شدن
rotter
ادم فاسد
to be off
[British E]
فاسد کردن
ruining
فاسد کردن
rotters
ادم فاسد
to be spoiled
فاسد کردن
decomposable
فاسد شدنی
vendable
پولکی فاسد
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
deteriorating supplies
تدارکات فاسد شدنی
inquinate
فاسد یا پلید کردن
perishable
کالای فاسد شونده
putridly
بطور گندیده یا فاسد
putrefying
پوسیدن فاسد شدن
nonperishable items
اقلام فاسد نشدنی
rancid
باد خورده فاسد
consumable stores
مواد فاسد شدنی
malady
فاسد شدگی بیماری
perishable
کالای فاسد شدنی
putrefied
پوسیدن فاسد شدن
The decay of the teeth .
فاسد شده دندانها
you will spoil the child
بچه را فاسد خواهیدکرد
putrefies
پوسیدن فاسد شدن
putrefy
پوسیدن فاسد شدن
scurvied
دارای خون فاسد
deteriorating supplies
اماد فاسد شدنی
maladies
فاسد شدگی بیماری
decayed
فاسد شدن تنزل کردن
decay
فاسد شدن تنزل کردن
Her morals are corruted .
اخلاقش فاسد شده است
bomb cemetery
محل تجمع بمبهای فاسد
decays
فاسد شدن تنزل کردن
crumblings
فاسد شده زوال یافته
putrescine
ماده سمی در گوشت فاسد
ruin
از بین رفتن فاسد شدن
decaying
فاسد شدن تنزل کردن
ruins
از بین رفتن فاسد شدن
ruining
از بین رفتن فاسد شدن
leaker
گلوله یا بمب شیمیایی فاسد یاخراب
gangrene
فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
to have gone off
[British E]
فاسد شدن
[غذا]
[اصطلاح روزمره]
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
antimateriel agent
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
weather beaten
در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
duff
سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
to languish
فاسد شدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
sepsis
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
How do I notice when the meat is off?
چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
gamy
دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
gamey
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
Best before:
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com