Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
upstate
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
Other Matches
new england
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
Midwestern
وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
pennsylvanian
وابسته به ایالت پنسیلوانیا پنسیلوانیا
state
ایالت
shires
ایالت
stated
ایالت
states
ایالت
stating
ایالت
shire
ایالت
apanage
ایالت
state-
ایالت
province
ایالت
provinces
ایالت
statewide
در سر تا سر ایالت
provincial
ایالت نشین
garrison state
ایالت نظامی
stated
ایالت کشوری
stating
ایالت کشوری
states
ایالت کشوری
First Ladies
زن فرماندار ایالت
First Lady
زن فرماندار ایالت
statehood
ایالت بودن
state-
ایالت کشوری
state
ایالت کشوری
northing
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
provincialist
اهل ولایت یا ایالت
yorkshire
ایالت یورکشایردرشمال انگلستان
ulster
ایالت اولسیتر در ایرلند
Alsatians
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
raping
هتک ناموس به عنف ایالت
Alsatian
گویش آلمانی ایالت آلزاس
favorite son
<idiom>
رئیس جمهور ایالت شدن
Alsatian
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
raped
هتک ناموس به عنف ایالت
rapes
هتک ناموس به عنف ایالت
Alsatians
گویش آلمانی ایالت آلزاس
rape
هتک ناموس به عنف ایالت
key
کی
[جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
illinois
استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
the common wealth of massachusette
چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
northwardly
بطرف شمال شمالی
tammany
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
lincoln
ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
Nordic
وابسته به شمال اروپا
arctic
وابسته بقطب شمال سرد
moorish
وابسته به اهالی شمال افریقا
polar
وابسته به قطب شمال وجنوب
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
north-eastern
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
baltic
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
norther
شمالی باد سرد شمالی
aurora borealis
فجر شمالی سپیده شمالی
northern lights
سپیده شمالی فجر شمالی
beta librae
کفه شمالی زبانی شمالی
northern dawn
سپیده شمالی فجر شمالی
New York City
نیویورک
empire city
نیویورک
Both paris and New Yourk .
هم پاریس هم نیویورک
knickerbocker
اهل نیویورک
knickrtbocker
اهل نیویورک
london in size
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
north west
شمال غرب شمال غربی
northwest
شمال غرب شمال غربی
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north east
شمال شرق شمال شرقی
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
north north east
میان شمال و شمال خاور
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
northeast
شمال شرقی شمال شرق
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
northern
شمالی
arctic
شمالی
boreal
شمالی
Nordic
شمالی
north
شمالی
northerly
شمالی
norland
شمالی
corona borealis
اکلیل شمالی
north star
ستاره شمالی
Upper Volta
ولتای شمالی
northwards
قسمت شمالی
kiffa borealis
کفه شمالی
this line lies north
این خط شمالی
north country
انگلستان شمالی
kingduck
مرغابی شمالی
kingduck
قوی شمالی
papoose
درامریکای شمالی
foumart
گربه شمالی
nordic council
شورای شمالی
aurora borealis
شفق شمالی
northern dawn
شفق شمالی
boreas
باد شمالی
eider
مرغابی شمالی
eider
قوی شمالی
herring gull
گاکی شمالی
coronae borealis
اکلیل شمالی
Northern Ireland
ایرلند شمالی
northward
قسمت شمالی
elk
گوزن شمالی
elks
گوزن شمالی
moose
گوزن شمالی
first world
امریکای شمالی
herring gulls
گاکی شمالی
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
northern lights
نور فجر شمالی
caribou
گوزن امریکایی شمالی
caribou
گوزن امریکای شمالی
caribous
گوزن امریکایی شمالی
caribous
گوزن امریکای شمالی
cygnus
طایر صلیب شمالی
yankee doodle
سرباز شمالی امریکا
malemute
سگ سورتمه کش امریکای شمالی
margarita
الفا- اکلیل شمالی
alpha coronae borealis
الفا- اکلیل شمالی
junco
سهره امریکای شمالی
cygni
طایر صلیب شمالی
zeta coronae borealis
زتا- اکلیل شمالی
aurorean
مربوط به نور شمالی
auroral
مربوط به نور شمالی
niagaranexus
رودخانهای درامریکای شمالی
niagara nexus
رودخانهای درامریکای شمالی
tho
اهل تونکن شمالی
NI
مخفف ایرلند شمالی
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
malamute
سگ سورتمه کش امریکای شمالی
gannet
غاز دریای شمالی
cariboo
گوزن امریکایی شمالی
solan
قاز دریای شمالی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
horseweed
خزه معمولی امریکای شمالی
lynx
وشق صورت فلکی شمالی
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
boreal forest
جنگل سوزنی برگ شمالی
redskin
سرخ پوست امریکای شمالی
copperlndian
سرخ پوست امریکای شمالی
redskins
سرخ پوست امریکای شمالی
saddle tree
یکجورگل لاله درامریکای شمالی
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
lynxes
وشق صورت فلکی شمالی
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
booby
نوعی قاز دریای شمالی
kiffa borealis
زبان شمالی بتا- میزان
massasauge
مار زنگی امریکای شمالی
Gospel side
[قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
mockingbird
مرغ مقلد امریکای شمالی
eiderdown
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
thule
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
musk rat
موش ابی امریکایی شمالی کرموش
casbah
محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
tarheel
اهل استان کارولینای شمالی امریکا
eiderdowns
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
eider down
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
mallemuck
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
musquash
موش ابی امریکایی شمالی کرموش
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
northerly
شمال
north
شمال
north
در شمال
north
<adj.>
شمال
mistral
باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
compass error
جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
snow geese
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
indigo bunting
یکجورسهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
NATO
مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
snow goose
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
flathead
سرخ پوست امریکای شمالی ماهی سرپهن
musk ox
یکجور گاو عنبر در دریاهای شمالی امریکا
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
hyperborean
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
indigo bird
یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
north east
شمال خاور
north westerly
شمال غربی
north east
در شمال خاور
north west
شمال باختر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com