English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
postmeridian وابسته به بعد ازنصف النهار
Other Matches
to cut a loss ازنصف ضر ربرگشتن
meridians نصف النهار
celestial equator معدل النهار
meridians خط نصف النهار
line of longitude نصف النهار
post meridiem پس از نصف النهار
meridian خط نصف النهار
meridian نصف النهار
geographical meridian نصف النهار جغرافیایی
meridians خطوط نصف النهار
prime meridian نصف النهار مبداء
prime meridian نصف النهار مبدا
prime meridian نصف النهار گرینویچ
meridians مدار نصف النهار
celestial meridian نصف النهار اسمانی
celestial meridian نصف النهار سماوی
greenwich meridian نصف النهار گرینویچ
true meridian نصف النهار واقعی
greenwich meridian نصف النهار گرینیچ
meridian مدار نصف النهار
upper branch of meridian نصف النهار برین
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
ante meridiem پیش از نصف النهار
meridian خطوط نصف النهار
reduction to the meridian تعدیل به نصف النهار
magnetic meridian نصف النهار مغناطیسی
hour circle نصف النهار حلقه مدرج
prime meridian نصف النهار مبداء یا گرینویچ
magnetic meridians دوایر نیمروز معناطیسی نصف النهار مغناطیسی
time zone منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
greenwich hour angle زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
wedded وابسته
adjectives وابسته
adjective وابسته
affiliate وابسته
aquatic وابسته به اب
germane وابسته
thereof=of that وابسته به ان
attributable وابسته به
interdependent وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
israelitish وابسته به
contingent وابسته
appurtenant وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
affiliating وابسته
akin وابسته
of kin وابسته
belonging وابسته ها
related وابسته
pertinent وابسته
federates وابسته
federating وابسته
attached وابسته
tuitionary وابسته به
thereof وابسته به ان
diphtheric وابسته به
dependants وابسته
dependant وابسته
elysian وابسته به
dependent وابسته
attendants وابسته
attendant وابسته
federate وابسته
federated وابسته
plantar وابسته به کف پا
cantabrigian وابسته به
commissarial وابسته به
correspondent وابسته
correspondents وابسته
monitorial وابسته به
contingents وابسته
hanger on وابسته
cephalic وابسته به سر
relative وابسته
relevant وابسته
congenerous وابسته
riverrine وابسته به
sexual organs وابسته به
messianic وابسته به
syncop وابسته به غش
elfin وابسته به جن
comprador وابسته
pertaining وابسته
subordinate وابسته
subordinated وابسته
pertianing وابسته
carpal وابسته به مچ
subordinating وابسته
febile وابسته به تب
subordinates وابسته
levitical وابسته به
attache وابسته
structurally وابسته به ساختمان
structurally وابسته به بنا
petiolar وابسته به برگدم
cardiac وابسته بدل
social وابسته بجامعه
ethnical وابسته به نژادشناسی
cosmic وابسته بگیتی
eponymic وابسته به سرخاندان
nasal وابسته به بینی
subversion وابسته به خرابکاری
neural وابسته بعصب
interoceptive وابسته به احشاء
eugenic وابسته به به نژادی
vindicatory وابسته به توجیه
structural وابسته به بنا
nasal وابسته به منخرین
structural وابسته به ساختمان
pediculate وابسته به خفاش
aesthetically وابسته به زیبایی
focal وابسته بکانون
perigean وابسته به حضیضی
perlitic وابسته به مروارید
oratorical وابسته به سخنرانی
aesthetic وابسته به زیبایی
interferential وابسته به دخالت
viral وابسته به ویروس
tarsal وابسته بقوزک پا
onomastic وابسته به اسم
anatomical وابسته به کالبدشناسی
perigeal وابسته به حضیضی
anatomic وابسته به کالبدشناسی
peruvian وابسته به پرو
internuptial وابسته به عروسی
humans وابسته بانسان
penological وابسته به کیفرشناسی
diametral وابسته بقطر
microscopic وابسته به میکروسکپ
periclean وابسته به پریکلس
kufic وابسته به کوفه
planetary وابسته به سیاره
toxicological وابسته به زهرشناسی
texas وابسته به تکزاس
tetanal وابسته به کزاز
eleemosynary وابسته به صدقه
depends وابسته بودن
irrigational وابسته به ابیاری
terpsichorean وابسته به رقص
iraqi وابسته به عراق
homicidal وابسته به ادمکشی
dramaturgic وابسته به فن نمایش
ovular وابسته به تخمک
outer directed برون وابسته
iranian وابسته به ایران
psychiatric وابسته به روانپزشکی
porcine وابسته بخوک
menstrual وابسته به قاعده گی
vital وابسته بزندگی
vital وابسته به زندگی
investigatory وابسته به رسیدگی
isthmian وابسته به باریکه
isthmic وابسته به باریکه
scientific وابسته بعلم
palating وابسته بسق
palatal وابسته سق دهانی
palatal وابسته به کام
eleemosinary وابسته به صدقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com