Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
jobless
وابسته به بیکاری
Other Matches
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
unemployment
بیکاری
idleness
بیکاری
vacations
بیکاری
inoccupation
بیکاری
sloth
بیکاری
idless
بیکاری
vacation
بیکاری
idly
به بیکاری
mass unemployment
بیکاری انبوه
seasonal unemployment
بیکاری فصلی
frictional unemployment
بیکاری اصطکاکی
unemployment insurance
بیمه بیکاری
disguised unemployment
بیکاری نامرئی
structural unemployment
بیکاری ساختاری
In ones spare time .
دروقت بیکاری
hidden unemployment
بیکاری پنهان
chronic unemployment
بیکاری مزمن
disguised unemployment
بیکاری پنهان
structural unemployment
بیکاری بنیادی
marginal unemployment
بیکاری نهائی
down time
زمان بیکاری
residual unemployment
بیکاری باقیمانده
cyclical unemployment
بیکاری دورانی
cyclical unemployment
بیکاری ادواری
idle hours
ساعتهای بیکاری
voluntary unemployment
بیکاری ارادی
unemployment inflation dilemma
معمای بیکاری
off hours
ساعات بیکاری
unemployment rate
نرخ بیکاری
technological unemployment
بیکاری فنی
rate of unemployment
نرخ بیکاری
latency
زمان بیکاری
an off day
روز بیکاری
intellectual unemployment
بیکاری تحصیلکرده ها
idleness
بیکاری تنبلی بطالت
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
kief
بنگ کیف بیکاری
inactively
از روی بیکاری بطورغیرفعال
dole
حق بیمه ایام بیکاری
natural unemployment rate
نرخ بیکاری طبیعی
vacant hours
ساعات بیکاری یا فراغت
idlesse
بیکاری تنبلی بطالت
involuntary unemployment
بیکاری غیر ارادی
quantity of leisure
مقدار ساعات بیکاری
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
unemployment benefit
کمک دریافتی در دوران بیکاری
technological unemployment
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
Time hangs heavily on my hands.
از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
lay off
فصل کم کاری دوره بیکاری
inflationary gap
بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
idle time
دوره فترت زمان بیکاری
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
leisure hours
ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
I am obsessed by fear of unemployment .
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
frictional unemployment
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
mondayish
بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
begger my neighbour policy
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
pertinent
وابسته
elfin
وابسته به جن
federated
وابسته
diphtheric
وابسته به
pertaining
وابسته
federates
وابسته
cantabrigian
وابسته به
federating
وابسته
carpal
وابسته به مچ
thereof
وابسته به ان
cephalic
وابسته به سر
monitorial
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
elysian
وابسته به
pertianing
وابسته
federate
وابسته
appurtenant
وابسته
congenerous
وابسته
aquatic
وابسته به اب
akin
وابسته
of kin
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
attache
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
syncop
وابسته به غش
related
وابسته
affiliate
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
commissarial
وابسته به
attendant
وابسته
attendants
وابسته
comprador
وابسته
interdependent
وابسته
contingents
وابسته
germane
وابسته
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
dependent
وابسته
subordinates
وابسته
hanger on
وابسته
subordinating
وابسته
israelitish
وابسته به
belonging
وابسته ها
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
contingent
وابسته
messianic
وابسته به
sexual organs
وابسته به
wedded
وابسته
dependants
وابسته
correspondent
وابسته
dependant
وابسته
febile
وابسته به تب
correspondents
وابسته
relative
وابسته
attributable
وابسته به
relevant
وابسته
tuitionary
وابسته به
attached
وابسته
riverrine
وابسته به
levitical
وابسته به
planetary
وابسته به سیاره
auricular
وابسته بشنوایی
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
acoustical
وابسته به شنوایی
pharyngal
وابسته به گلوگاه
programmatic
وابسته به پروگرام
photic
وابسته به تولیدنور
bacchanal
وابسته به باکوس
bacterial
وابسته به باکتری
prison
وابسته به زندان
photic
وابسته به نوروروشنایی
focal
وابسته بکانون
pythian
وابسته به "اپولو"
avian
وابسته به مرغان
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
oratorical
وابسته به سخنرانی
balsamic
وابسته به بلسان
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
وابسته به وزغ
seminal
وابسته به منی
peruvian
وابسته به پرو
municipal
وابسته بشهرداری
perigeal
وابسته به حضیضی
perlitic
وابسته به مروارید
rectal
وابسته به مقعد
rectorial
وابسته به rector
scientific
وابسته بعلم
buccal
وابسته به گونه
investigatory
وابسته به رسیدگی
petiolar
وابسته به برگدم
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
ethnic
وابسته به نژادشناسی
pygmean
وابسته به پیگمی ها
social
وابسته بجامعه
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com