English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
postgraduate وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
postgraduates وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
Other Matches
Bachelor of Arts لیسانس هنر
postgraduate بعد از لیسانس
postgraduates بعد از لیسانس
bachelors لیسانسیه لیسانس
bachelor's degree مدرک لیسانس
bachelor لیسانسیه لیسانس
Bachelor of Science لیسانس علوم
education تحصیلات
graduate education اموزش بعد از لیسانس
undergraduate دانشجوی دوره لیسانس
undergraduates دانشجوی دوره لیسانس
mss فوق لیسانس علوم
graduate student دانشجوی بعد از لیسانس
ms. فوق لیسانس علوم
propaedeutic تحصیلات مقدماتی
R.E تحصیلات مذهبی
education stand میزان تحصیلات
curricula دوره تحصیلات
graduate study تحصیلات دانشگاهی
M.A مخفف فوق لیسانس هنر
gre امتحان ورودی بعد از لیسانس
M.A.s مخفف فوق لیسانس هنر
quadrivium سال چهارم دوره لیسانس
B.A.s مخفف لیسانس علوم انسانی
B.A مخفف لیسانس علوم انسانی
cut قطع کردن [تحصیلات]
continue your studies تحصیلات خودرادنبال کنید
well educatd دارای تحصیلات کافی
cut رها کردن [تحصیلات]
skip [colloquial] رها کردن [تحصیلات]
skip [colloquial] قطع کردن [تحصیلات]
curriculum دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
data processing curriculum دوره تحصیلات پردازش داده
to make p in one's studies در تحصیلات خود پیشرفت کردن
curriculums دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
middlebrow شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
cbl آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
He is not too educated, but has plenty of horse sense . تحصیلات چندانی ندارد ولی فهم وشعور دارد
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
of kin وابسته
pertinent وابسته
interdependent وابسته
pertaining وابسته
tuitionary وابسته به
pertianing وابسته
federates وابسته
febile وابسته به تب
appurtenant وابسته
elfin وابسته به جن
belonging وابسته ها
elysian وابسته به
related وابسته
affiliate وابسته
riverrine وابسته به
affiliates وابسته
congenerous وابسته
affiliated وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
monitorial وابسته به
relative وابسته
attributable وابسته به
dependent وابسته
comprador وابسته
diphtheric وابسته به
commissarial وابسته به
attache وابسته
plantar وابسته به کف پا
federating وابسته
wedded وابسته
cantabrigian وابسته به
aquatic وابسته به اب
carpal وابسته به مچ
messianic وابسته به
attendant وابسته
levitical وابسته به
relevant وابسته
affiliating وابسته
federated وابسته
federate وابسته
pyrexial وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
israelitish وابسته به
sexual organs وابسته به
syncop وابسته به غش
attached وابسته
hanger on وابسته
attendants وابسته
correspondent وابسته
correspondents وابسته
subordinate وابسته
subordinated وابسته
adjective وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
thereof وابسته به ان
adjectives وابسته
pyretic وابسته به تب
germane وابسته
thereof=of that وابسته به ان
contingent وابسته
contingents وابسته
cephalic وابسته به سر
akin وابسته
aortal وابسته بشاهرگ
aortic وابسته بشاهرگ
satellitory وابسته به اقمارسیارات
piscatorial وابسته به صیدماهی
pistillary وابسته به مادگی گل
dramaturgic وابسته به فن نمایش
piscatory وابسته به صیدماهی
piscatorial وابسته به ماهیگیری
bacchanal وابسته به باکوس
pharmacologic وابسته بداروشناسی
bacterial وابسته به باکتری
pharisaic وابسته به فریسی
balsamic وابسته به بلسان
solar وابسته بخورشید
photographic وابسته به عکاسی
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
peruvian وابسته به پرو
pharyngal وابسته به گلوگاه
avian وابسته به مرغان
auricular وابسته بشنوایی
archimedean وابسته به ارشمیدس
saturnian وابسته بزحل
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
associated company شرکت وابسته
astronautical وابسته به فضانوردان
photic وابسته به تولیدنور
attache وابسته نظامی
auditive وابسته به شنوایی
photic وابسته به نوروروشنایی
piscatory وابسته به ماهیگیری
platinic وابسته به پلاتین
human وابسته بانسان
oratorical وابسته به سخنرانی
puberal وابسته به بلوغ
psychologic وابسته به روانشناسی
nasal وابسته به بینی
nasal وابسته به منخرین
pessimistic وابسته به بدبینی
mission وابسته به ماموریت
missions وابسته به ماموریت
provencal وابسته بشهر
ranine وابسته به وزغ
promethean وابسته به پرومیتوس
rectal وابسته به مقعد
programmatic وابسته به پروگرام
rectorial وابسته به rector
naval وابسته به کشتی
maritime وابسته بدریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
pubertal وابسته به بلوغ
ethnicity وابسته به نژادشناسی
ethnic وابسته به نژادشناسی
seminal وابسته به منی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
municipal وابسته بشهرداری
humans وابسته بانسان
pygmean وابسته به پیگمی ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com