Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
ovular
وابسته به تخمک
Other Matches
seed bud
تخمک
ovum
تخمک
egg
تخمک
ovule
تخمک
ova
تخمک ها
ovulates
تخمک دادن
ovular growth
رویش تخمک
ovulating
تخمک دادن
ovulations
تخمک گذاری ها
oogenesis
رشد تخمک
ovulation
تخمک گذاری
ovulate
تخمک دادن
secundine
مشیمه تخمک
ovulated
تخمک دادن
ovum
سلول نطفه ماده تخمک
ovulating
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulated
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulates
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulate
تخمک گذاردن تولید اوول کردن
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependants
وابسته
affiliating
وابسته
belonging
وابسته ها
attributable
وابسته به
subordinating
وابسته
elysian
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
monitorial
وابسته به
dependant
وابسته
diphtheric
وابسته به
dependent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
federate
وابسته
tuitionary
وابسته به
appurtenant
وابسته
cephalic
وابسته به سر
cantabrigian
وابسته به
adjectives
وابسته
interdependent
وابسته
adjective
وابسته
akin
وابسته
pertianing
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
federated
وابسته
federates
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
carpal
وابسته به مچ
plantar
وابسته به کف پا
thereof
وابسته به ان
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
syncop
وابسته به غش
of kin
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
federating
وابسته
attache
وابسته
subordinates
وابسته
levitical
وابسته به
israelitish
وابسته به
contingents
وابسته
contingent
وابسته
messianic
وابسته به
elfin
وابسته به جن
germane
وابسته
correspondent
وابسته
febile
وابسته به تب
correspondents
وابسته
pertaining
وابسته
wedded
وابسته
relative
وابسته
subordinated
وابسته
subordinate
وابسته
sexual organs
وابسته به
riverrine
وابسته به
attached
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
relevant
وابسته
pyretic
وابسته به تب
hanger on
وابسته
vital
وابسته به زندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
investigatory
وابسته به رسیدگی
pygmean
وابسته به پیگمی ها
vital
وابسته بزندگی
scientific
وابسته بعلم
photic
وابسته به تولیدنور
photic
وابسته به نوروروشنایی
psychologic
وابسته به روانشناسی
seminal
وابسته به منی
adipic
وابسته به چربی
municipal
وابسته بشهرداری
puberal
وابسته به بلوغ
pubertal
وابسته به بلوغ
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
pythian
وابسته به "اپولو"
aortal
وابسته بشاهرگ
aortic
وابسته بشاهرگ
antichristian
وابسته به دجال
porcine
وابسته بخوک
army attache
وابسته نظامی
photographic
وابسته به عکاسی
rectorial
وابسته به rector
army attache
وابسته زمینی
peruvian
وابسته به پرو
rhinal
وابسته به بینی
associated company
شرکت وابسته
surgical
وابسته به جراحی
oracular
وابسته به وحی
astronautical
وابسته به فضانوردان
jugulars
وابسته بوریدوداجی
jugular
وابسته بوریدوداجی
perlitic
وابسته به مروارید
petiolar
وابسته به برگدم
archimedean
وابسته به ارشمیدس
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
marines
وابسته به دریانوردی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
matrimonial
وابسته به عروسی
pharyngal
وابسته به گلوگاه
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
homicidal
وابسته به ادمکشی
pharisaic
وابسته به فریسی
ranine
وابسته به وزغ
rectal
وابسته به مقعد
solar
وابسته بخورشید
petrologic
وابسته به سنگ
cosmic
وابسته بگیتی
malic
وابسته به سیب
predial or prae
وابسته به زمین
nasal
وابسته به منخرین
generic
وابسته به تیره
press attache
وابسته مطبوعاتی
presbyterial
وابسته به کشیش ها
oratorical
وابسته به سخنرانی
pocky
وابسته به ابله
focal
وابسته بکانون
landed
وابسته بزمین
plumbous
وابسته به سرب
pleural
وابسته به شامه شش
planetary
وابسته به سیاره
social
وابسته بجامعه
paralytics
وابسته به فلج
pessimistic
وابسته به بدبینی
mission
وابسته به ماموریت
potamic
وابسته به رودها
naval
وابسته به کشتی
preemptive
وابسته به حق شفعه
maritime
وابسته بدریانوردی
marine
وابسته به دریانوردی
preemptive
وابسته به پیشدستی
prefectoral
وابسته به اداری
connubial
وابسته به زناشویی
prefectorial
وابسته به اداری
materialistic
وابسته به مادیات
paralytic
وابسته به فلج
missions
وابسته به ماموریت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com