English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
promissory وابسته به تعهد یا قول
Other Matches
consideration وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty تضمین تعهد تعهد قانونی
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
assunption تعهد
assumpsit تعهد
warranty تعهد
guarantees تعهد
liabilities تعهد
engagement تعهد
commitment تعهد
assumes تعهد
assume تعهد
onus تعهد
sponsion تعهد
oblogation تعهد
obstriction تعهد
bank bond تعهد
contract تعهد
commitments تعهد
guaranteed تعهد
assurance تعهد
obligations تعهد
mandating تعهد
undertaking تعهد
committment تعهد
assurances تعهد
obligation تعهد
warranties تعهد
mandates تعهد
mandated تعهد
mandate تعهد
engagements تعهد
guarantee تعهد
liability تعهد
bond تعهد
discharge of an obligation سقوط تعهد
breach of an obligation تخلف از تعهد
warranties تعهد کننده
substitution of a different obligation تبدیل تعهد
warranty تعهد کننده
substitution of an obligation تبدیل تعهد
recognizance تعهد نامه
honors انجام تعهد
implied assumpist تعهد ضمنی
take on تعهد کردن
honour انجام تعهد
honoring انجام تعهد
honoured انجام تعهد
honouring انجام تعهد
honours انجام تعهد
honored انجام تعهد
fulfilment of an obligation ایفاء تعهد
committal تعهد الزام
extinction of an obligation انقضاء تعهد
undertake تعهد کردن
liability to disease تعهد امادگی
termination of an obligation انقضاء تعهد
enterprises تعهد تجارت
enterprise تعهد تجارت
to take on تعهد کردن
covenant تعهد کردن
covenants تعهد کردن
undertaken تعهد کردن
subscriptions تعهد پرداخت
subscription تعهد پرداخت
mature obligation تعهد حال
preengagement تعهد قبلی
fulfilment of an obligation اجرای تعهد
without engagement فاقد تعهد
undertakes تعهد کردن
nonalignment عدم تعهد
underwrite تعهد کردن
subscriber تعهد کننده
subscribers تعهد کننده
underwrote تعهد کردن
underwriting تعهد کردن
peremptory undertaking تعهد قاطع
underwritten تعهد کردن
underwrites تعهد کردن
failure to comply with the transaction عدم ایفاء تعهد
honours ایفای تعهد کردن
pre engaged دارای تعهد قبلی
joint bond تعهد یا ضمانت مشترک
good performance bond guarntee وثیقه انجام تعهد
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
liability تعهد موجودی بانکی
warrantor تعهد کننده ضامن
bond تعهد موافقت نامه
long tail liability تعهد طولانی مدت
honored ایفای تعهد کردن
honoured ایفای تعهد کردن
plight تعهد دادن گرفتاری
liabilities تعهد موجودی بانکی
honoring ایفای تعهد کردن
honors ایفای تعهد کردن
honour ایفای تعهد کردن
disengagement رهایی از قید یا تعهد
binding cover پوشش تعهد شده
pledged تعهد والتزام گروگذاشتن
pledge تعهد والتزام گروگذاشتن
pledging تعهد والتزام گروگذاشتن
pledges تعهد والتزام گروگذاشتن
novation تبدیل تعهد یا مدیون
honouring ایفای تعهد کردن
covenant in low تعهد ناشی ازحکم قانون
dishonored تعهد خود رامحترم نشمردن
long term credit commitment تعهد اعتبار بلند مدت
dishonoring تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonour تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonors تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonours تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonoured تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonouring تعهد خود رامحترم نشمردن
pacta sunt servanda تعهد الزام اور است
covenant منشور عقد بستن تعهد
covenants منشور عقد بستن تعهد
guaranty تضمین ضمانت یا تعهد کردن
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
subscriptions وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
offset of one obligation against another تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
tacit تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
sign off از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
onerous property دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
collateral عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
peremptory undertaking تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
implied assumpist تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
liquidated damages خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
warrant اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
nonappropriated funds اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
warranty امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
subordinating وابسته
belonging وابسته ها
pyrexic وابسته به تب
contingents وابسته
diphtheric وابسته به
attached وابسته
subordinated وابسته
subordinate وابسته
pyretic وابسته به تب
subordinates وابسته
relative وابسته
of kin وابسته
riverrine وابسته به
pyrexial وابسته به تب
contingent وابسته
hanger on وابسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com