English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
sorcerous وابسته به جادوگری
witchy وابسته به جادوگری
Search result with all words
necromantic وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
Other Matches
sortilege جادوگری
magic art جادوگری
witchery جادوگری
conjury جادوگری
witchcraft جادوگری
magic جادوگری
diablerie جادوگری
sorcery جادوگری
shamanism جادوگری
wizardry جادوگری
black art جادوگری
voudou جادوگری افسون کردن
incantation افسون خوانی جادوگری
incantations افسون خوانی جادوگری
voodoo جادوگری افسون کردن
wizardy جادوگری جادویی سحر افسونگری
voodooism ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
pyromancy اتش بینی جادوگری با اتش
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial وابسته به
appurtenant وابسته
adjectives وابسته
adjective وابسته
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
interdependent وابسته
akin وابسته
subordinating وابسته
attributable وابسته به
elysian وابسته به
pyrexic وابسته به تب
thereof=of that وابسته به ان
attache وابسته
belonging وابسته ها
diphtheric وابسته به
federate وابسته
dependent وابسته
federated وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
pertinent وابسته
attendant وابسته
thereof وابسته به ان
commissarial وابسته به
plantar وابسته به کف پا
comprador وابسته
congenerous وابسته
affiliating وابسته
attendants وابسته
syncop وابسته به غش
aquatic وابسته به اب
federates وابسته
cephalic وابسته به سر
dependant وابسته
federating وابسته
dependants وابسته
of kin وابسته
tuitionary وابسته به
pertianing وابسته
israelitish وابسته به
germane وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
pertaining وابسته
relative وابسته
messianic وابسته به
elfin وابسته به جن
hanger on وابسته
subordinate وابسته
levitical وابسته به
pyrexial وابسته به تب
attached وابسته
pyretic وابسته به تب
wedded وابسته
sexual organs وابسته به
contingent وابسته
relevant وابسته
riverrine وابسته به
contingents وابسته
subordinates وابسته
subordinated وابسته
auditive وابسته به شنوایی
scientific وابسته بعلم
structurally وابسته به بنا
piscatorial وابسته به ماهیگیری
photic وابسته به تولیدنور
photic وابسته به نوروروشنایی
jugular وابسته بوریدوداجی
jugulars وابسته بوریدوداجی
investigatory وابسته به رسیدگی
aortic وابسته بشاهرگ
pygmean وابسته به پیگمی ها
pygmaean وابسته به پیگمی ها
anginal وابسته به گلودرد
puberal وابسته به بلوغ
pubertal وابسته به بلوغ
seminal وابسته به منی
antichristian وابسته به دجال
municipal وابسته بشهرداری
pyrrhic وابسته به " پیروس "
aortal وابسته بشاهرگ
pythian وابسته به "اپولو"
vital وابسته به زندگی
vital وابسته بزندگی
menstrual وابسته به قاعده گی
surgical وابسته به جراحی
peruvian وابسته به پرو
rhinal وابسته به بینی
homicidal وابسته به ادمکشی
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
astronautical وابسته به فضانوردان
associated company شرکت وابسته
solar وابسته بخورشید
matrimonial وابسته به عروسی
photographic وابسته به عکاسی
ranine وابسته به وزغ
petrologic وابسته به سنگ
porcine وابسته بخوک
psychiatric وابسته به روانپزشکی
pharmacologic وابسته بداروشناسی
archimedean وابسته به ارشمیدس
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
pharisaic وابسته به فریسی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
oracular وابسته به وحی
attache وابسته نظامی
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
petiolar وابسته به برگدم
analphabetic وابسته به بیسوادی
preemptive وابسته به پیشدستی
nasal وابسته به بینی
paralytics وابسته به فلج
generic وابسته به تیره
oratorical وابسته به سخنرانی
mission وابسته به ماموریت
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
programmatic وابسته به پروگرام
promethean وابسته به پرومیتوس
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
landed وابسته بزمین
nasal وابسته به منخرین
paralytic وابسته به فلج
materialistic وابسته به مادیات
prefectoral وابسته به اداری
preemptive وابسته به حق شفعه
prefectorial وابسته به اداری
potamic وابسته به رودها
press attache وابسته مطبوعاتی
naval وابسته به کشتی
maritime وابسته بدریانوردی
presbyterial وابسته به کشیش ها
marines وابسته به دریانوردی
connubial وابسته به زناشویی
missions وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
marine وابسته به دریانوردی
pocky وابسته به ابله
aerological وابسته بهواشناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com