English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
geomagnetic وابسته به جاذبه زمین
Other Matches
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
free air anomaly اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
gravity جاذبه زمین درجه کشش
gravity جاذبه زمین کشش انحراف
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
geotropism رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
predial or prae وابسته به زمین
geological وابسته به زمین شناسی
geologic وابسته به زمین شناسی
geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین
geogonostical وابسته به خارههای ویژه زمین
seismic وابسته به زمین لرزه مرتعش
goechemical وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
geothermal وابسته به حرارت مرکزی زمین
geogonostic وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
permian وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
hydrothermal وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
geodetic وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
chthonian درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonic درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
mesozoic وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
geostrophic وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
neozoic وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
predials بردگان وابسته به زمین بردگان زراعتی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
appeal جاذبه
attractions جاذبه
gravitation جاذبه
gravity جاذبه
attraction جاذبه
valence جاذبه
appeals جاذبه
law of gravity جاذبه
appealed جاذبه
gravitation جاذبه ثقلی
gravitational constant ثابت جاذبه
gravitational attraction جاذبه گرانشی
gravitational waves امواج جاذبه
gravitation جاذبه گرانشی
cohesion جاذبه مولکولی
electrostatic attraction جاذبه الکترواستاتیکی
coulomb attraction جاذبه کولنی
gravitational force نیروی جاذبه
electric attraction جاذبه الکتریکی
gravitation قوه جاذبه
sex appeal جاذبه جنسی
electromagnetic attraction جاذبه الکترومغناطیسی
electron capture جاذبه الکترونی
gravitation کشش جاذبه
absorpthiveness قوه جاذبه
magnetic attraction جاذبه مغناطیسی
attraction of current جاذبه میدان
counter attraction جاذبه متقابله
attractive field میدان جاذبه
attration جاذبه کشندگی
attractive force نیروی جاذبه
attraction force نیروی جاذبه
capillary attraction جاذبه شعریه
sexiness جاذبه جنسی
adhesion جاذبه سطحی
intensity of gravity گرانی یا جاذبه زیاد
interionic attraction جاذبه بین یونی
intermolecular attraction جاذبه بین مولکولی
ablatitious کاهنده قوه جاذبه
law of universal gravitation قانون جاذبه عمومی
centripetal force قوه جاذبه مرکز
scenic attractions جاذبه های دیدنی
magnetic dip میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic dip قوه جاذبه مغناطیسی
law of electrostatic attraction قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intensity of gravity شدت با زیادی جاذبه
intermolecular attractive force نیروی جاذبه بین مولکولی
cohesion التصاق یا قوه جاذبه ذرات
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinities نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitated بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
cohesion نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinity نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
neap tide دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
electrostatics بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acre زمین
ground : زمین
soil زمین
domain زمین
ground surface کف زمین
globe زمین
grazed زمین
soils زمین
soiling زمین
cinder tracks زمین دو
cinder track زمین دو
acres زمین
tellus زمین
ground line خط زمین
norland زمین
real estate زمین
extra terrestrial زمین
graze زمین
globes زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com