Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
hydro kinetic
وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
Other Matches
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
succussion
لرزش مایعات
hosghead
پیمانه مایعات
viscosity
چسبندگی مایعات
emissions
دفع مایعات
equilibrium
حد تعادل مایعات
emission
دفع مایعات
hydrostatics
علم تعادل مایعات
buttery
[انبار غذا و مایعات]
rundlet
واحدگنجایش مایعات قدیمی
wet tank
تانکر حمل مایعات
hydraulics
هیدرولیک مکانیک مایعات
runlet
واحدگنجایش مایعات قدیمی
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
aeration
هوا دادن به مایعات
agitators
اسباب بهم زدن مایعات
pneumercator
شاغول سنجش ارتفاع مایعات
wet cooper
سازنده چلیک برای مایعات
agitator
اسباب بهم زدن مایعات
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
fluid ounces
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounce
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
turbulator
اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
hydrometer
الت سنجش وزن ویژه مایعات
phosphate esters
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
liquid measure
مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
aerostatics
مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
fluid dram
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
back pressure valve
سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
viscosity valve
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
dynamic
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamically
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydraulic
وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
locomotives
حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotive
حرکت دهنده نیروی محرکه
hydraulic ram
تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
succussatory
وابسته به تکان حرکت کننده باصعوبت
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
propulsion
نیروی محرکه
hydro
نیروی محرکه اب
motivational factors
عوامل محرکه
motor drive
محرکه موتوری
propellent
نیروی محرکه
firepower
نیروی محرکه
propellants
نیروی محرکه
propellant
نیروی محرکه
splenius
عضله محرکه
drive
محرکه گیربکس
gasoline driven
محرکه بنزینی
impulse charge
خرج محرکه
electric drive
محرکه الکتریکی
driving pulley
قرقره محرکه
drive shaft
محور محرکه
driving power
قدرت محرکه
group drive
محرکه گروهی
variable speed drive
محرکه پلهای
lineshaft drive
محرکه انتقال
driving force
نیروی محرکه
driving clutch
کلاج محرکه
drive shafts
محور محرکه
drives
محرکه گیربکس
magneto e.m.f.
نیروی محرکه مغناطیسی
d.c. drive
محرکه جریان دائم
final drive
محرکه محور عقب
magnetomotive force
نیروی محرکه مغناطیسی
main drive motor
موتور محرکه اصلی
dynamic pressure
فشار محرکه درونی
impulse charge
نیروی محرکه اولیه
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی
back voltage
نیروی ضد محرکه الکتریکی
rear axle drive
محرکه چرخ عقب
cone pulley drive
محرکه صفحه پلهای
powerhouse
مرکز قوه محرکه
powerhouses
مرکز قوه محرکه
power plant
محرکه وسیله نقلیه
power plants
محرکه وسیله نقلیه
diesel driven generation set
دستگاه محرکه دیزلی
induced e.m.f.
نیروی محرکه القائی
dynamoelectric
دارای نیروی محرکه برقی
abasia
عدم همکاری عضلات محرکه
volt
واحد نیروی محرکه برقی
hydropower
قوه محرکه مولد برق
ship influence
عامل محرکه عبور کشتی
volts
واحد نیروی محرکه برقی
power plant
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
volts
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hidden momentum of population growth
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
stabile
بدون حرکت بی حرکت
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
relevant
وابسته
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
monitorial
وابسته به
interdependent
وابسته
dependent
وابسته
cephalic
وابسته به سر
attendants
وابسته
hanger on
وابسته
federate
وابسته
attached
وابسته
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com