Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
lacunal
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunar
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate
وابسته به حفره یا جای خالی
Other Matches
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
blank
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancy
محل خالی جای خالی
vacancies
محل خالی جای خالی
manspace
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
holing
حفره
sheugh
حفره
delving
حفره
cavities
حفره
sheuch
حفره
loculus
حفره
cells
حفره
sinuses
حفره مغ
sinus
حفره مغ
cavitation
حفره
laigh
حفره
cavern
حفره
dales
حفره
caverns
حفره
hole
حفره
delve
حفره
delved
حفره
dale
حفره
delves
حفره
holed
حفره
holes
حفره
fovea
حفره
porous
حفره
craters
حفره
borings
حفره
chambers
حفره
potholes
حفره
chamber
حفره
crater
حفره
sockets
حفره
socket
حفره
hollow
حفره
hollows
حفره
sucket
حفره
pothole
حفره
ventricle
حفره
interstice
حفره
venter
حفره
ditch
حفره
cell
حفره
ditched
حفره
ventricles
حفره
ditches
حفره
lacuna
حفره
thirl
حفره
cavity
حفره
camouflet
حفره زیرزمینی
trilocular
دارای سه حفره
camouflet
حفره ماسوره
gleonid
حفره دار
knot hole
محل حفره
pit
حفره روباه
calyculate
حفره دار
alveolate
حفره دار
electron hole
حفره الکترونی
boring
حفره کنی
hollow
گودی حفره
charging socket
حفره جا شارژر
cavern
حفره زیرزمینی
crypts
حفره غدهای
vacuolar
حفره مانند
cavitation
حفره سازی
ozone hole
حفره اوزون
pitted
حفره دار
pitting
ایجاد حفره
vacuolate
حفره مانند
loculate
حفره دار
vacuolation
تشکیل حفره
vacuolation
ایجاد حفره
maw
حفره معده
mold cavity
حفره قالب
fossate
حفره دار
weak square
حفره سوراخ
caverns
حفره زیرزمینی
foveiform
حفره مانند
pits
گودال حفره
pits
حفره روباه
foveate
حفره دار
foveal
حفره دار
fossa
حفره فرورفتگی
pit
گودال حفره
hollows
گودی حفره
crypt
حفره غدهای
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
pits
حفره خرج چاه
vacuolar
حفرهای حفره دار
chamber
جان لوله حفره
excavation
گود برداری حفره
vacuolate
حفرهای حفره دار
pit
حفره خرج چاه
triloculate
دارای سه حفره سه یاختهای
cellular expanded
بتن با حفره منبسط
chambers
جان لوله حفره
loculus
حفره کیسه گرده
sinks
ته نشینی حفره یاگودال
sink
ته نشینی حفره یاگودال
fox hole
سنگر حفره روباه
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
electron pair
زوج الکترون حفره
fuze cavity
حفره نصب ماسوره
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
cavity
سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavities
سوراخ حفره یا محفظه قالب
loculus
سلول یا حفره تخمدان مرکب
lumen
حفره یا مجرای عضولولهای شکل
calyculate
دارای سطوح حفره دار
vesiculate
مربوط به حفره تاول دار
receptacles
حفره درون سلولی گیاه
vesicular
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
receptacle
حفره درون سلولی گیاه
hawse buckler
درپوش حفره زنجیر لنگر
vesicular
مربوط به حفره تاول دار
hamstrings
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
lumen
حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstring
زردپی طرفین حفره پشت زانو
tamping
سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sitzmark
حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
craters
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
pits
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
loculicidal
شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
stope
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
pit
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
PCMCIA
- سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
endodontia
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
ditches
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cup
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditched
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cups
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
windy
خالی
devoid
خالی
void
خالی
devoid
خالی از
blank cell
سل خالی
bare
خالی
barren
خالی
arid
خالی
destitute
خالی
underweight
سر خالی
emptier
خالی
unoccupied
خالی
toom
: خالی
empties
خالی
forspent
خالی
vacuous
خالی
frothy
<adj.>
تو خالی
phantom
<adj.>
تو خالی
stilted
<adj.>
تو خالی
vacant
خالی
light-weight
سر خالی
emptied
خالی
hollow dam
سد تو خالی
emptiest
خالی
sunken
خالی
inane
خالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com