Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (14 milliseconds)
English
Persian
salicaceous
وابسته به خانواده بید
Search result with all words
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
cetacean
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
cetaceous
وابسته به خانواده بال
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Other Matches
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
household
خانواده
wife
خانواده
menage
خانواده
gens
خانواده
ilk
خانواده
households
خانواده
families
خانواده
clan
خانواده
clans
خانواده
family
خانواده
crustacea
خانواده خرچنگ
crustaceous
خانواده خرچنگ
family budget
بودجه خانواده
extended family
خانواده گسترده
family law
حقوق خانواده
cruciferae
خانواده چلیپاییان
the girls
دخترهای یک خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
paterfamilias
سالار خانواده
sheiks
رئیس خانواده
to maintain one's family
خانواده خود را
sheikh
رئیس خانواده
ecomania
بیزاری از خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
culicidae
خانواده پشه
sheikhs
رئیس خانواده
culex
خانواده پشه
paterfamilias
بزرگ خانواده
turnicidae
خانواده بلدرچین
matriarch
رئیسه خانواده
matriarchs
رئیسه خانواده
nuclear family
خانواده هستهای
nuclear families
خانواده هستهای
matronymic family
خانواده مادرنامی
member of a family
عضو خانواده
royalties
از خانواده سلطنتی
royalty
از خانواده سلطنتی
motorola 000 family
خانواده موتورولا
crustaceans
خانواده خرچنگ
broken homes
خانواده گسیخته
broken home
خانواده گسیخته
horseflesh
خانواده اسب
patriarchate
ریاست خانواده
patronymic family
خانواده پدرنامی
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
family structure
ساخت خانواده
family therapy
خانواده درمانی
familial
مربوط به خانواده
font family
خانواده فونت
sheik
رئیس خانواده
gas family
خانواده گاز
subfamily
خانواده فرعی
goodman
بزرگ خانواده
home visit
بازدید خانواده
mustelidea
خانواده سمور
strips
موسس خانواده
patriarchs
رئیس خانواده
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
patriarch
رئیس خانواده
penates
خدایان خانواده
nation
خانواده طایفه
citrus
خانواده مرکبات
family planning
تنظیم خانواده
circuit family
خانواده مداری
arachnida
خانواده کارتنه
zinnia
خانواده گل اهاری
accipitres
خانواده لاشخوران
family doctor
پزشک خانواده
family doctors
پزشک خانواده
crustacean
خانواده خرچنگ
batrachia
خانواده غوکان
actinide series
خانواده اکتینیدها
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
nations
خانواده طایفه
clannishness
خانواده پرستی
computer family
خانواده کامپیوتر
type font
خانواده حروف
conjugal family
خانواده زن و شوهری
consanguine family
خانواده هم خون
turnix
خانواده بلدرچین
clansman
عضو خانواده
apiaceae
خانواده چتریان
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
acalephe
خانواده گزنه دریایی
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
family men
مرد خانواده - دوست
family man
مرد خانواده - دوست
mangroves
خانواده شاه پسند
acarina
خانواده کرم جرب
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
mangrove
خانواده شاه پسند
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
viverrine
خانواده گربه زباد
family planning
برنامه ریزی خانواده
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
family size
تعداد افراد خانواده
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
homestay
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
transistor
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistors
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
tiny model
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
ttl
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxides
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com