Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
Other Matches
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
salicaceous
وابسته به خانواده بید
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
cetaceous
وابسته به خانواده بال
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
sea canary
بال یانهنگ دریایی
porpoises
بالن یانهنگ دندان دار
porpoise
بالن یانهنگ دندان دار
cetacean
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
alligator
تمساح
crocodiles
تمساح
crocodile
تمساح
alligators
تمساح
crocodile tears
اشک تمساح
alligator hood
گیره تمساح
crocodile clip
گیره تمساح
alligator
ساخته شده ازپوست تمساح
alligators
ساخته شده ازپوست تمساح
whalebone
استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
wife
خانواده
menage
خانواده
clan
خانواده
gens
خانواده
family
خانواده
ilk
خانواده
clans
خانواده
families
خانواده
households
خانواده
household
خانواده
the girls
دخترهای یک خانواده
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
ecomania
بیزاری از خانواده
computer family
خانواده کامپیوتر
penates
خدایان خانواده
crustaceans
خانواده خرچنگ
patronymic family
خانواده پدرنامی
clansman
عضو خانواده
patriarchate
ریاست خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
royalties
از خانواده سلطنتی
extended family
خانواده گسترده
royalty
از خانواده سلطنتی
family therapy
خانواده درمانی
citrus
خانواده مرکبات
clannishness
خانواده پرستی
conjugal family
خانواده زن و شوهری
family structure
ساخت خانواده
crustaceous
خانواده خرچنگ
culicidae
خانواده پشه
to maintain one's family
خانواده خود را
matriarch
رئیسه خانواده
matriarchs
رئیسه خانواده
horseflesh
خانواده اسب
culex
خانواده پشه
cruciferae
خانواده چلیپاییان
family of computers
خانواده کامپیوترها
crustacean
خانواده خرچنگ
font family
خانواده فونت
consanguine family
خانواده هم خون
family budget
بودجه خانواده
broken homes
خانواده گسیخته
sheikh
رئیس خانواده
broken home
خانواده گسیخته
sheiks
رئیس خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
family law
حقوق خانواده
crustacea
خانواده خرچنگ
turnicidae
خانواده بلدرچین
zinnia
خانواده گل اهاری
arachnida
خانواده کارتنه
patriarchs
رئیس خانواده
actinide series
خانواده اکتینیدها
accipitres
خانواده لاشخوران
circuit family
خانواده مداری
type font
خانواده حروف
goodman
بزرگ خانواده
strips
موسس خانواده
turnix
خانواده بلدرچین
matronymic family
خانواده مادرنامی
familial
مربوط به خانواده
apiaceae
خانواده چتریان
family doctors
پزشک خانواده
family doctor
پزشک خانواده
batrachia
خانواده غوکان
sheikhs
رئیس خانواده
sheik
رئیس خانواده
patriarch
رئیس خانواده
member of a family
عضو خانواده
paterfamilias
سالار خانواده
home visit
بازدید خانواده
mustelidea
خانواده سمور
gas family
خانواده گاز
motorola 000 family
خانواده موتورولا
nuclear families
خانواده هستهای
nuclear family
خانواده هستهای
family planning
تنظیم خانواده
nation
خانواده طایفه
nations
خانواده طایفه
paterfamilias
بزرگ خانواده
subfamily
خانواده فرعی
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
family size
تعداد افراد خانواده
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
viverrine
خانواده گربه زباد
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
family planning
برنامه ریزی خانواده
acalephe
خانواده گزنه دریایی
acarina
خانواده کرم جرب
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
mangrove
خانواده شاه پسند
mangroves
خانواده شاه پسند
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
family men
مرد خانواده - دوست
family man
مرد خانواده - دوست
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com