Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
Other Matches
salicaceous
وابسته به خانواده بید
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
cetaceous
وابسته به خانواده بال
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
napoleon
ناپلئون
cetacean
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
cannon
[ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
families
خانواده
household
خانواده
households
خانواده
menage
خانواده
gens
خانواده
wife
خانواده
ilk
خانواده
clans
خانواده
clan
خانواده
family
خانواده
batrachia
خانواده غوکان
type font
خانواده حروف
computer family
خانواده کامپیوتر
matronymic family
خانواده مادرنامی
matriarchs
رئیسه خانواده
sheikh
رئیس خانواده
circuit family
خانواده مداری
sheikhs
رئیس خانواده
sheiks
رئیس خانواده
turnicidae
خانواده بلدرچین
citrus
خانواده مرکبات
clannishness
خانواده پرستی
matriarch
رئیسه خانواده
clansman
عضو خانواده
turnix
خانواده بلدرچین
member of a family
عضو خانواده
penates
خدایان خانواده
strips
موسس خانواده
crustacean
خانواده خرچنگ
crustaceans
خانواده خرچنگ
patronymic family
خانواده پدرنامی
patriarchs
رئیس خانواده
patriarch
رئیس خانواده
nuclear families
خانواده هستهای
patriarchate
ریاست خانواده
broken homes
خانواده گسیخته
broken home
خانواده گسیخته
royalty
از خانواده سلطنتی
royalties
از خانواده سلطنتی
familial
مربوط به خانواده
arachnida
خانواده کارتنه
apiaceae
خانواده چتریان
paterfamilias
سالار خانواده
actinide series
خانواده اکتینیدها
accipitres
خانواده لاشخوران
family planning
تنظیم خانواده
motorola 000 family
خانواده موتورولا
mustelidea
خانواده سمور
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
nuclear family
خانواده هستهای
paterfamilias
بزرگ خانواده
zinnia
خانواده گل اهاری
horseflesh
خانواده اسب
family therapy
خانواده درمانی
family law
حقوق خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
ecomania
بیزاری از خانواده
family budget
بودجه خانواده
font family
خانواده فونت
crustaceous
خانواده خرچنگ
gas family
خانواده گاز
family doctor
پزشک خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
family structure
ساخت خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
family doctors
پزشک خانواده
the girls
دخترهای یک خانواده
culicidae
خانواده پشه
culex
خانواده پشه
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
crustacea
خانواده خرچنگ
extended family
خانواده گسترده
subfamily
خانواده فرعی
conjugal family
خانواده زن و شوهری
consanguine family
خانواده هم خون
nation
خانواده طایفه
sheik
رئیس خانواده
to maintain one's family
خانواده خود را
goodman
بزرگ خانواده
nations
خانواده طایفه
home visit
بازدید خانواده
cruciferae
خانواده چلیپاییان
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
acalephe
خانواده گزنه دریایی
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
family size
تعداد افراد خانواده
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
acarina
خانواده کرم جرب
viverrine
خانواده گربه زباد
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
family planning
برنامه ریزی خانواده
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
family man
مرد خانواده - دوست
family men
مرد خانواده - دوست
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
mangrove
خانواده شاه پسند
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
mangroves
خانواده شاه پسند
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com