Dictiornary-Farsi | وابسته به خرابکاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
subversion	وابسته به خرابکاری


Other Matches

sabotaging	خرابکاری
sabotage	خرابکاری
subversion	خرابکاری
obstructionism	خرابکاری
sabotaged	خرابکاری
sabotages	خرابکاری
counter sabotage	ضد خرابکاری
counter subversion	ضد خرابکاری
sabotages	خرابکاری عمدی
sabotaged	خرابکاری عمدی
sabotaged	خرابکاری کردن
sabotages	خرابکاری کردن
sabotaging	خرابکاری کردن
sabotaging	خرابکاری عمدی
sabotage	خرابکاری عمدی
subvert	خرابکاری کردن
subverted	خرابکاری کردن
subverting	خرابکاری کردن
subverts	خرابکاری کردن
sabotage	خرابکاری کردن
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
sapper	سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sappers	سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates	وابسته وابسته کردن
associating	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates	وابسته
contingents	وابسته
affiliating	وابسته
syncop	وابسته به غش
cantabrigian	وابسته به
diphtheric	وابسته به
carpal	وابسته به مچ
thereof	وابسته به ان
cephalic	وابسته به سر
federated	وابسته
federate	وابسته
appurtenant	وابسته
pertianing	وابسته
attache	وابسته
akin	وابسته
thereof=of that	وابسته به ان
adjectives	وابسته
adjective	وابسته
monitorial	وابسته به
tuitionary	وابسته به
attendants	وابسته
aquatic	وابسته به اب
dependant	وابسته
comprador	وابسته
dependent	وابسته
dependants	وابسته
congenerous	وابسته
attributable	وابسته به
federating	وابسته
belonging	وابسته ها
commissarial	وابسته به
affiliates	وابسته
attendant	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
pertinent	وابسته
related	وابسته
affiliate	وابسته
affiliated	وابسته
of kin	وابسته
elfin	وابسته به جن
correspondents	وابسته
correspondent	وابسته
wedded	وابسته
levitical	وابسته به
hanger on	وابسته
relevant	وابسته
relative	وابسته
sexual organs	وابسته به
pertaining	وابسته
messianic	وابسته به
pyrexial	وابسته به تب
interdependent	وابسته
attached	وابسته
pyrexic	وابسته به تب
pyretic	وابسته به تب
israelitish	وابسته به
riverrine	وابسته به
subordinate	وابسته
subordinates	وابسته
subordinated	وابسته
germane	وابسته
elysian	وابسته به
contingent	وابسته
febile	وابسته به تب
subordinating	وابسته
vital	وابسته به زندگی
piscatorial	وابسته به ماهیگیری
air attache	وابسته هوایی
altitudinal	وابسته به اوج
pygmean	وابسته به پیگمی ها
affiliated company	شرکت وابسته
adipic	وابسته به چربی
investigatory	وابسته به رسیدگی
piscatorial	وابسته به صیدماهی
piscatory	وابسته به ماهیگیری
vital	وابسته بزندگی
menstrual	وابسته به قاعده گی
aerological	وابسته بهواشناسی
acoustical	وابسته به شنوایی
aesculapian	وابسته به دارگونه طب
pythian	وابسته به "اپولو"
piscatory	وابسته به صیدماهی
pygmaean	وابسته به پیگمی ها
corneal	وابسته به قرنیه
oracular	وابسته به وحی
matrimonial	وابسته به عروسی
photic	وابسته به نوروروشنایی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
antichristian	وابسته به دجال
aortal	وابسته بشاهرگ
jugular	وابسته بوریدوداجی
rhinal	وابسته به بینی
cosmic	وابسته بگیتی
aesthetically	وابسته به زیبایی
aortic	وابسته بشاهرگ
pharyngal	وابسته به گلوگاه
surgical	وابسته به جراحی
rectorial	وابسته به rector
ranine	وابسته به وزغ
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
homicidal	وابسته به ادمکشی
analphabetic	وابسته به بیسوادی
photic	وابسته به تولیدنور
anginal	وابسته به گلودرد
radio carpal	وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar	وابسته به زندبالاوزندپائین
pharmacologic	وابسته بداروشناسی
solar	وابسته بخورشید
photographic	وابسته به عکاسی
rectal	وابسته به مقعد
aesthetic	وابسته به زیبایی
pessimistic	وابسته به بدبینی
structurally	وابسته به ساختمان
potamic	وابسته به رودها
naval	وابسته به کشتی
oratorical	وابسته به سخنرانی
structural	وابسته به بنا
maritime	وابسته بدریانوردی
marine	وابسته به دریانوردی
marines	وابسته به دریانوردی
connubial	وابسته به زناشویی
structural	وابسته به ساختمان
predial or prae	وابسته به زمین
preemptive	وابسته به حق شفعه
preemptive	وابسته به پیشدستی
missions	وابسته به ماموریت
nasal	وابسته به منخرین
nasal	وابسته به بینی
prefectoral	وابسته به اداری
prefectorial	وابسته به اداری
press attache	وابسته مطبوعاتی
presbyterial	وابسته به کشیش ها
focal	وابسته بکانون
planetary	وابسته به سیاره
social	وابسته بجامعه
structurally	وابسته به بنا
mission	وابسته به ماموریت
humans	وابسته بانسان
materialistic	وابسته به مادیات
horatian	وابسته به هوراس
puberal	وابسته به بلوغ
pleural	وابسته به شامه شش