Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
mythopoetic
وابسته به خلق اسطوره
Other Matches
myths
اسطوره
specimen
اسطوره
specimens
اسطوره
myth
اسطوره
mythus
اسطوره
mythological
اسطوره شناختی
demythologization
اسطوره زدایی
mythologist
اسطوره شناس
mythographer
اسطوره نویس
mythology
اسطوره شناسی
Yggdrasil
درختی اسطوره ای
mythology
اساطیر اسطوره شناسی
mythicize
بصورت افسانه یا اسطوره دراوردن
attribute
[نشان قدرت شخصیت های اسطوره ای مانند آپولو و ونوس]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Cypress design
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
related
وابسته
affiliate
وابسته
interdependent
وابسته
subordinating
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
subordinates
وابسته
affiliating
وابسته
subordinated
وابسته
subordinate
وابسته
hanger on
وابسته
israelitish
وابسته به
attendants
وابسته
attendant
وابسته
pertaining
وابسته
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
syncop
وابسته به غش
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
adjectives
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
thereof=of that
وابسته به ان
elfin
وابسته به جن
dependants
وابسته
appurtenant
وابسته
riverrine
وابسته به
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
dependant
وابسته
levitical
وابسته به
attache
وابسته
aquatic
وابسته به اب
cephalic
وابسته به سر
federate
وابسته
febile
وابسته به تب
plantar
وابسته به کف پا
sexual organs
وابسته به
belonging
وابسته ها
germane
وابسته
adjective
وابسته
dependent
وابسته
thereof
وابسته به ان
of kin
وابسته
akin
وابسته
pertianing
وابسته
federated
وابسته
federates
وابسته
attached
وابسته
elysian
وابسته به
relative
وابسته
commissarial
وابسته به
diphtheric
وابسته به
tuitionary
وابسته به
messianic
وابسته به
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
pertinent
وابسته
wedded
وابسته
monitorial
وابسته به
relevant
وابسته
contingent
وابسته
federating
وابسته
attributable
وابسته به
contingents
وابسته
sympathetics
پی یا عصب که وابسته به
syncretic
وابسته به همتایی
compunctious
وابسته به پشیمانی
chlorotic
وابسته به یرقان
diphtheritic
وابسته به خناق
dipteran
وابسته به دوبالان
cufic
وابسته به کوفه
stomatal
وابسته به دهان
dominical
وابسته بخداوند
cloistral
وابسته به صومعه
symphyseal
وابسته به همرویش
clitoric
وابسته به چوچوله
clitoral
وابسته به چوچوله
swinish
وابسته به خوک
stimulus bound
محرک- وابسته
dramaturgic
وابسته به فن نمایش
clerkly
وابسته به کشیش
soudanese
وابسته به soudan
supererogatory
وابسته به بس پردازی
tubuliferous
وابسته به استکانیان
communistic
وابسته بکمونیسم
cycloidal
وابسته به دایره
dependent variable
متغیر وابسته
stomatic
وابسته بدهان
subunits
یکانهای وابسته
corneal
وابسته به قرنیه
darky
وابسته به نژادسیاه
deathy
وابسته بمردن
congestive
وابسته به تراکم
dermatic
وابسته به زیرپوست
subordinate class
طبقه وابسته
device dependent
وابسته به دستگاه
sudanese
وابسته به سودان
dependant variable
متغیر وابسته
dioecious
وابسته به مگ س گیران
commercial attache
وابسته بازرگانی
commercial attache
وابسته تجارتی
commercial attache
وابسته تجاری
specie
وابسته بسکه
diametral
وابسته بقطر
cuticular
وابسته به پوست
cuttural attache
وابسته فرهنگی
diaconal
وابسته بشماس
deltaic
وابسته به دلتا
totemistic
وابسته به توتم
marine
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
naval
وابسته به کشتی
trigonometric
وابسته به مثلثات
trophic
وابسته بتغذیه
troy
وابسته به تروا
missions
وابسته به ماموریت
mission
وابسته به ماموریت
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
materialistic
وابسته به مادیات
degenerative
وابسته به انحطاط
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
emotive
وابسته به احساسات
landed
وابسته بزمین
trachean
وابسته به نای
generic
وابسته به تیره
paralytics
وابسته به فلج
paralytic
وابسته به فلج
pessimistic
وابسته به بدبینی
nasal
وابسته به منخرین
nasal
وابسته به بینی
tutelary
وابسته بقیمومت
humans
وابسته بانسان
human
وابسته بانسان
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
seminal
وابسته به منی
municipal
وابسته بشهرداری
scientific
وابسته بعلم
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structurally
وابسته به ساختمان
tubulifloral
وابسته به استکانیان
oratorical
وابسته به سخنرانی
focal
وابسته بکانون
planetary
وابسته به سیاره
tussive
وابسته به سرفه
social
وابسته بجامعه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com