Dictiornary-Farsi | وابسته به دائره المعارف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
cyclopedic	وابسته به دائره المعارف


Other Matches

cyclopedia	دائره المعارف
cyclopaedia	دائره المعارف
encyclopaedic	وابسته به دایره المعارف جامع
encyclopaedical	وابسته به دایره المعارف جامع
encyclopedia	دایره المعارف
encyclopedias	دایره المعارف
encyclopaedias	دایره المعارف
encyclopaedia	دایره المعارف
encyclopaedist	نویسنده دایره المعارف
encyclopaedism	اصول نویسندگان دایره المعارف
encyclopedist	دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associating	وابسته وابسته کردن
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjectives	وابسته
adjective	وابسته
attache	وابسته
cantabrigian	وابسته به
affiliating	وابسته
elysian	وابسته به
belonging	وابسته ها
aquatic	وابسته به اب
dependent	وابسته
carpal	وابسته به مچ
pertinent	وابسته
subordinated	وابسته
cephalic	وابسته به سر
thereof=of that	وابسته به ان
subordinates	وابسته
subordinating	وابسته
akin	وابسته
pertianing	وابسته
pyrexial	وابسته به تب
tuitionary	وابسته به
affiliated	وابسته
affiliate	وابسته
related	وابسته
syncop	وابسته به غش
attendants	وابسته
attendant	وابسته
commissarial	وابسته به
comprador	وابسته
thereof	وابسته به ان
congenerous	وابسته
federating	وابسته
affiliates	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
diphtheric	وابسته به
appurtenant	وابسته
interdependent	وابسته
of kin	وابسته
monitorial	وابسته به
federate	وابسته
dependant	وابسته
dependants	وابسته
federated	وابسته
federates	وابسته
febile	وابسته به تب
pyretic	وابسته به تب
relative	وابسته
pyrexic	وابسته به تب
correspondents	وابسته
israelitish	وابسته به
correspondent	وابسته
levitical	وابسته به
relevant	وابسته
pertaining	وابسته
hanger on	وابسته
messianic	وابسته به
sexual organs	وابسته به
elfin	وابسته به جن
germane	وابسته
wedded	وابسته
attached	وابسته
attributable	وابسته به
subordinate	وابسته
riverrine	وابسته به
contingents	وابسته
contingent	وابسته
puberal	وابسته به بلوغ
psychologic	وابسته به روانشناسی
pharmacologic	وابسته بداروشناسی
pygmaean	وابسته به پیگمی ها
aortic	وابسته بشاهرگ
vital	وابسته به زندگی
porcine	وابسته بخوک
photographic	وابسته به عکاسی
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
pharyngal	وابسته به گلوگاه
menstrual	وابسته به قاعده گی
photic	وابسته به نوروروشنایی
anginal	وابسته به گلودرد
antichristian	وابسته به دجال
investigatory	وابسته به رسیدگی
scientific	وابسته بعلم
aortal	وابسته بشاهرگ
photic	وابسته به تولیدنور
pubertal	وابسته به بلوغ
vital	وابسته بزندگی
pythian	وابسته به "اپولو"
pyrrhic	وابسته به " پیروس "
pygmean	وابسته به پیگمی ها
homicidal	وابسته به ادمکشی
associated company	شرکت وابسته
perigeal	وابسته به حضیضی
astronautical	وابسته به فضانوردان
periclean	وابسته به پریکلس
surgical	وابسته به جراحی
oracular	وابسته به وحی
matrimonial	وابسته به عروسی
attache	وابسته نظامی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
jugular	وابسته بوریدوداجی
rhinal	وابسته به بینی
auditive	وابسته به شنوایی
perigean	وابسته به حضیضی
perlitic	وابسته به مروارید
army attache	وابسته زمینی
pharisaic	وابسته به فریسی
petrologic	وابسته به سنگ
peruvian	وابسته به پرو
radio carpal	وابسته به زندبالاومچ
archimedean	وابسته به ارشمیدس
radio ulnar	وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine	وابسته به وزغ
solar	وابسته بخورشید
deathy	وابسته بمردن
rectal	وابسته به مقعد
rectorial	وابسته به rector
army attache	وابسته نظامی
cosmic	وابسته بگیتی
municipal	وابسته بشهرداری
maritime	وابسته بدریانوردی
paralytic	وابسته به فلج
paralytics	وابسته به فلج
pocky	وابسته به ابله
plumbous	وابسته به سرب
generic	وابسته به تیره
press attache	وابسته مطبوعاتی
oratorical	وابسته به سخنرانی
presbyterial	وابسته به کشیش ها
focal	وابسته بکانون
pleural	وابسته به شامه شش
planetary	وابسته به سیاره
social	وابسته بجامعه
materialistic	وابسته به مادیات
prefectorial	وابسته به اداری
connubial	وابسته به زناشویی
naval	وابسته به کشتی
potamic	وابسته به رودها
predial or prae	وابسته به زمین
preemptive	وابسته به حق شفعه
preemptive	وابسته به پیشدستی
marine	وابسته به دریانوردی
missions	وابسته به ماموریت
pessimistic	وابسته به بدبینی
nasal	وابسته به منخرین
nasal	وابسته به بینی
prefectoral	وابسته به اداری
marines	وابسته به دریانوردی
landed	وابسته بزمین
platinic	وابسته به پلاتین
subversion	وابسته به خرابکاری
acoustical	وابسته به شنوایی
piscatory	وابسته به ماهیگیری
adipic	وابسته به چربی
piscatorial	وابسته به صیدماهی