Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
pontic
وابسته به دریای سیاه
Other Matches
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
the black sea
دریای سیاه
pontic
شبیه دریای سیاه
erythrean
وابسته به دریای قلزم
baltic
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
mediterranean
وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
polygonaceous
وابسته به تیره گندم سیاه
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
ionic
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
territorial sea
دریای داخلی
blue water
دریای ازاد
high seas
دریای ازاد
high sea
دریای ازاد
moderate sea
دریای معتدل
territorial sea
دریای ساحلی
flat calm
دریای روغنی
mare liberum
دریای ازاد
dead sea
دریای لوط
seaway
دریای متلاطم
adriatic sea
دریای ادریانیک
Oman
دریای عمان
sea nettle
ستاره دریای
smooth see
دریای ارام
sea fight
جنگ دریای
mediterranean sea
دریای مدیترانه
mare clausum
دریای بسته
aegean sea
دریای اژه
rough sea
دریای خراب
service squadron
قسمت خدمات دریای
bathyal
مربوط به دریای عمیق
heavy sea
دریای خیلی خراب
atlantic
دریای محیط غربی
gannet
غاز دریای شمالی
calm sea
دریای خیلی ارام
solan
قاز دریای شمالی
closed sea
دریای غیر ازاد
Channel Islands
جزیرههای دریای مانش
pores
در دریای تفکرغوطه ور شدن
pore
در دریای تفکرغوطه ور شدن
ship fever
طوفان سخت در دریای چین
mediterranean sea
دریای روم بحر الروم
polynya
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynia
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
booby
نوعی قاز دریای شمالی
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
typhoons
توفان سخت دریای چین گردباد
submarine boat
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
overland route
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
typhoon
توفان سخت دریای چین گردباد
submarine
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Latvia
جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
small craft warning
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
fire support station
نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
blacked
سیاه
blacker
سیاه
mossy
سیاه اب
blackest
سیاه
Negro
سیاه
marsh
سیاه اب
blacks
سیاه
dogwood
سیاه ال
glaucoma
اب سیاه
marshes
سیاه اب
bogs
سیاه اب
jet-black
سیاه سیاه
swamped
سیاه اب
swamp
سیاه اب
quagmires
سیاه اب
swamps
سیاه اب
quagmire
سیاه اب
bog
سیاه اب
sad coloured
سیاه
black
سیاه
swamping
سیاه اب
grimy
سیاه
jetties
سیاه
night black
سیاه
sooty
سیاه
jetty
سیاه
pitch dark
سیاه
pitchy
سیاه
ebon
سیاه
Negroes
سیاه
substantia nigra
جسم سیاه
denigrating
سیاه کردن
schorl
کهربای سیاه
stoned
سیاه مست
moles
خال سیاه
mole
خال سیاه
denigrates
سیاه کردن
crap
گندم سیاه
sadly dressed
سیاه پوش
crapped
گندم سیاه
scoter
مرغابی سیاه
raven
کلاغ سیاه
sandstone
سنگ سیاه
aniline black
سیاه انیلینی
pissed
سیاه مست
etched
سیاه قلم
sealing coat
روکاری سیاه
rooks
کلاغ سیاه
rook
کلاغ سیاه
wash drawing
ابرنگ سیاه
etch
سیاه قلم
sozzled
سیاه مست
ravens
کلاغ سیاه
etches
سیاه قلم
begrime
سیاه کردن
crapping
گندم سیاه
lynx
سیاه گوش
black book
کتاب سیاه
tamarack
سیاه کاج
black brittleness
شکستگی سیاه
the black race
نژاد سیاه
whooping cough
سیاه سرفه
black brittleness
ترک سیاه
black cap
کلاه سیاه
smudging
سیاه شدن
smudges
سیاه شدن
blacks
سیاه کردن
smudge
سیاه شدن
zonked
سیاه مست
sabled
سیاه پوش
water proofed mortar
اهک سیاه
robed in bleck
سیاه پوش
biotite
میکای سیاه
bitumen macadam
ماکادام سیاه
blach hulled
سیاه پوست
black anneal
سیاه گداختن
black ash
خاکستر سیاه
black bile
صفرای سیاه
sycamine
توت سیاه
black body
جسم سیاه
lynxes
سیاه گوش
blacks
سیاه رنگی
blacking
واکس سیاه
black box
جعبه سیاه
black boxes
جعبه سیاه
viper's grass
سفورجنه سیاه
black board
تخته سیاه
blackboard
تخته سیاه
blackboards
تخته سیاه
basalt
سیاه سنگ
denigration
سیاه ساختن
black market
بازار سیاه
blackheads
جوش سر سیاه
blacking
رنگ سیاه
dungeons
سیاه چال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com