English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
hiearchic وابسته به دستگاه فرشتگان
Other Matches
seraphic وابسته به فرشتگان سرافین
device dependent وابسته به دستگاه
genitourinary وابسته به دستگاه اداری تناسلی
parasympathetic وابسته به دستگاه عصبی نباتی پاراسمپاتی
urogenital وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
seraph فرشتگان سرافین
seraphim فرشتگان سرافین
angeology مبحث فرشتگان
seraphs فرشتگان سرافین
heavenly hierarchy سلسله مراتب فرشتگان
heavenly hierarchy پایه بندی فرشتگان
cherubs فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherub فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubim فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
white magic جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
system دستگاه
sets دستگاه
unit دستگاه
set دستگاه
setting up دستگاه
utensils دستگاه
organ system دستگاه
team یک دستگاه
unit یک دستگاه
plants دستگاه
units یک دستگاه
units دستگاه
plant دستگاه
instrument دستگاه
appliance دستگاه
appliances دستگاه
systems دستگاه
teams یک دستگاه
nervous systems دستگاه پی
nervous system دستگاه پی
apparatus دستگاه
appurtenance دستگاه
machined دستگاه
equipment دستگاه
mechanism دستگاه
mechanisms دستگاه
device دستگاه
installations دستگاه
devices دستگاه
utensil دستگاه
machines دستگاه
device code کد دستگاه
machine دستگاه
installation دستگاه
peripheral device دستگاه جنبی
permeameter دستگاه نفوذسنج
anti interference device دستگاه ضد تداخل
analog device دستگاه انالوگ
robots دستگاه خودکار
robot دستگاه خودکار
anaglyphoscope دستگاه ژرفانما
anaglyptoscope دستگاه ژرفانما
polyphase system دستگاه چندفاز
pointing device دستگاه اشاره گر
analog device دستگاه قیاسی
air exhausting plant دستگاه خلاء
passive device دستگاه منفعل
operating signal سیگنال دستگاه
oil press دستگاه عصاری
null instrument دستگاه صفر
obsolescence free دستگاه متروک
appendages دستگاه فرعی
non quantized system دستگاه کلاسیک
non quantized system دستگاه ناکوانتایی
recorder دستگاه ضبط
glass دستگاه بارومتر
output device دستگاه خروجی
papalism دستگاه پاپ
overcurrent device دستگاه حفافت
transporter دستگاه ناقله
transporters دستگاه ناقله
chuck دستگاه نظام
bradyscope دستگاه کندنما
chucks دستگاه نظام
blower دستگاه دمنده
orsat apparatus دستگاه رسا
rail cambering machine دستگاه ریل خم کن
radio set دستگاه رادیو
quantized system دستگاه کوانتایی
power plants دستگاه تولیدنیروی
punching machine دستگاه پانچ
punching machine دستگاه منگنه
puller دستگاه کشش
guns دستگاه تزریق
gun دستگاه تزریق
devices شعار دستگاه
apparatus الت دستگاه
power plant دستگاه تولیدنیروی
reference frame دستگاه مقایسهای
recuperator دستگاه عاید
recording instrument دستگاه ثبات
distiller دستگاه تقطیر
distillers دستگاه تقطیر
recording instrument دستگاه ضبط
still دستگاه تقطیر
stiller دستگاه تقطیر
stillest دستگاه تقطیر
receiving set دستگاه گیرنده
stills دستگاه تقطیر
device شعار دستگاه
psychic apparatus دستگاه روانی
telegraphing دستگاه تلگراف
telegraphs دستگاه تلگراف
abel closed tester دستگاه ابل
abrasive cutting machine دستگاه برش
system رشته دستگاه
absorption apparatus دستگاه جذب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com