English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
disco وابسته به دیسکو
discos وابسته به دیسکو
Other Matches
disco دیسکو
discos دیسکو
discotheque دیسکو
discos موسیقی دیسکو
disco موسیقی دیسکو
discos در دیسکو پایکوبی کردن
disco در دیسکو پایکوبی کردن
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinated وابسته
subordinate وابسته
cephalic وابسته به سر
febile وابسته به تب
subordinates وابسته
adjectives وابسته
elysian وابسته به
cantabrigian وابسته به
contingents وابسته
contingent وابسته
carpal وابسته به مچ
adjective وابسته
elfin وابسته به جن
pertianing وابسته
plantar وابسته به کف پا
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
of kin وابسته
diphtheric وابسته به
dependant وابسته
dependants وابسته
pertaining وابسته
hanger on وابسته
attendants وابسته
congenerous وابسته
subordinating وابسته
sexual organs وابسته به
interdependent وابسته
aquatic وابسته به اب
commissarial وابسته به
attendant وابسته
riverrine وابسته به
comprador وابسته
attributable وابسته به
dependent وابسته
belonging وابسته ها
related وابسته
federating وابسته
affiliate وابسته
affiliated وابسته
thereof=of that وابسته به ان
germane وابسته
federates وابسته
tuitionary وابسته به
israelitish وابسته به
relative وابسته
pertinent وابسته
federate وابسته
federated وابسته
appurtenant وابسته
affiliating وابسته
wedded وابسته
akin وابسته
syncop وابسته به غش
relevant وابسته
correspondent وابسته
attache وابسته
affiliates وابسته
thereof وابسته به ان
messianic وابسته به
attached وابسته
monitorial وابسته به
levitical وابسته به
correspondents وابسته
glandulous وابسته به غدد
iraqi وابسته به عراق
glandulose وابسته به غدد
gnomonic وابسته به شاخص
gasolinic وابسته به بنزین
geomantic وابسته به رمالی
kufic وابسته به کوفه
galilean وابسته به گالیله
irrigational وابسته به ابیاری
faunistic وابسته به جانوران
far eastern وابسته بخاوردور
isthmian وابسته به باریکه
fetal وابسته به جنین
flexional وابسته به صرف
lactic وابسته به شیر
floricultural وابسته به گلکاری
jesuitic وابسته به یسوعیون
folkish وابسته به فولکلور
isthmic وابسته به باریکه
folklorish وابسته به فولکلور
gerontic وابسته به پیری
gregorian وابسته به گریگوری
hunnish وابسته به هونها
hyperbolic وابسته به هذلولی
hydrologic وابسته به اب شناسی
infusorial وابسته به نمرویان
hydrological وابسته به خواص اب
incorporative وابسته به الحاق
indic وابسته به هند
inflexional وابسته به صرف
hygroscopic وابسته به نم نما
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
inferential وابسته به استنتاج
iatric وابسته به پزشکی
icarian وابسته به ایکاروس
indonesian وابسته به اندونزی
ichthyic وابسته به ماهی
humnanist وابسته به بشردوستی
horatian وابسته به هوراس
inhibitive وابسته به جلوگیری
laryngeal وابسته بنای
gular وابسته به مری
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
iranian وابسته به ایران
haemic وابسته بخون
interrogatory وابسته به سئوال
interoceptive وابسته به احشاء
internuptial وابسته به عروسی
hematic وابسته به خون
interferential وابسته به دخالت
intercollegiate وابسته بکالج ها
inspectoral وابسته به بازرس ها
hippocratic وابسته به طب بقراط
inner directed درون وابسته
homeric وابسته به هومر
idiographic وابسته به مجاز
auricular وابسته بشنوایی
analphabetic وابسته به بیسوادی
altitudinal وابسته به اوج
air attache وابسته هوایی
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
aerological وابسته بهواشناسی
adipic وابسته به چربی
acoustical وابسته به شنوایی
degenerative وابسته به انحطاط
pancreatic وابسته به لوزالمعده
anginal وابسته به گلودرد
antichristian وابسته به دجال
auditive وابسته به شنوایی
tonsorial وابسته به سلمانی
attache وابسته نظامی
astronautical وابسته به فضانوردان
associated company شرکت وابسته
army attache وابسته زمینی
army attache وابسته نظامی
archimedean وابسته به ارشمیدس
aortic وابسته بشاهرگ
aortal وابسته بشاهرگ
emotive وابسته به احساسات
landed وابسته بزمین
generic وابسته به تیره
nasal وابسته به بینی
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
structural وابسته به بنا
structural وابسته به ساختمان
humans وابسته بانسان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com