Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
thermoelectric
وابسته به رابطه برق وحرارت
Other Matches
ardently
از روی حمیت وحرارت
electrothermal
مربوط به الکتریسته وحرارت
electrothermic
مربوط به الکتریسته وحرارت
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
deformation due to moisture and tempratu
تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
thermodynamics
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus
رابطه رابطه داخلی
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
correlation
رابطه
bond
رابطه
relevance
رابطه
contingence
رابطه
respects
رابطه
relationship
رابطه
relationships
رابطه
linkage
رابطه
linkages
رابطه
equation
رابطه
equations
رابطه
respect
رابطه
relevancy
رابطه
relation
رابطه
connection
رابطه
connexions
رابطه
liaisons
بستگی رابطه
liaisons
رابطه نامشروع
commutation relation
رابطه جابجایی
liaison
بستگی رابطه
liaison
رابطه نامشروع
relation
رابطه نسبت
fiduciary relationship
رابطه امانی
contractual relationship
رابطه قراردادی
correlation
ضریب رابطه
monotonic relation
رابطه همسو
terms of trade
رابطه مبادله
causal relationship
رابطه علی
interrelationship
رابطه متقابل
trade off
رابطه جایگزینی
trade-off
رابطه جایگزینی
trade-offs
رابطه جایگزینی
definitional equation
رابطه تعریفی
arithmetic relation
رابطه حسابی
relationship
رابطه
[ریاضی]
transitive
رابطه غیرمستقیم
transitive
رابطه مجازی
sonship
رابطه فرزندی
ties
رابطه برابری
de broglie relation
رابطه دوبروی
relation learning
رابطه اموزی
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
mil relation
رابطه میلیم
mil relation
رابطه میلیمی
mil formula
رابطه میلیمی
equivalence relation
رابطه هم ارزی
relations of production
رابطه تولید
interrelation
رابطه متقابل
tie
رابطه برابری
interrelationships
رابطه متقابل
correspond
رابطه داشتن
corresponded
رابطه داشتن
functional relationship
رابطه تابعی
cash nexus
رابطه نقدی
functional relation
رابطه تابعی
privity of contract
رابطه متعاقدین
linear relationship
رابطه خطی
symbiotic relation
رابطه همزیستی
negative relation
رابطه معکوس
incommunicable
بدون رابطه
bode's relation
رابطه بود
binary relation
رابطه دوتایی
negative relation
رابطه منفی
liaise
رابطه داشتن
flow formula
رابطه جریان
corresponds
رابطه داشتن
preattunement
وفق
[رابطه ای]
liaising
رابطه داشتن
causal link
رابطه سببیت
liaised
رابطه داشتن
positive relation
رابطه مستقیم
liaises
رابطه داشتن
positive relation
رابطه مثبت
mutual relationship
رابطه متقابل
lead lag relation
رابطه سبقت
preattunement
هم آهنگی
[رابطه ای]
preattunement
هم کوکی
[رابطه ای]
This does not apply to . . .
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
cohere
رابطه خویشی داشتن
cohered
رابطه خویشی داشتن
oral intercourse
رابطه جنسی دهانی
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
denouncement
اعلان قطع رابطه
mass energy relation
رابطه جرم و انرژی
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
disconnection
قطع نداشتن رابطه
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
stress strain relation
رابطه تنش- کرنش
recurrence relation
[RR]
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
cohabiting
رابطه جنسی داشتن
cohabited
رابطه جنسی داشتن
cohabit
رابطه جنسی داشتن
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
break away
قطع رابطه کردن
cause and effect relationship
رابطه علت و معلولی
cohering
رابطه خویشی داشتن
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
coheres
رابطه خویشی داشتن
sexual intercourse
رابطه جنسی مجامعت
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
cohabits
رابطه جنسی داشتن
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
filiation
نسل رابطه پدر و فرزندی
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
mil rule
قانون مربوط به رابطه میلیمی
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
average marginal relationship
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
divisibility relation
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
to discontinue relations
[with somone]
رابطه قطع کردن
[با کسی]
causality
رابطه بین علت ومعلول
habits
روش طرز رشد رابطه
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
habit
روش طرز رشد رابطه
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
to be together with somebody
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
aerodynamic shape
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
fornication
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
compatible
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make
[commit]
a faux pas
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
isolationism
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
stormbound
قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism
نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
uberrima fides
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com