Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
osteoplastic
وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
Other Matches
plastic surgery
جراحی ترمیمی و زیبایی
orthopedics
جراحی استخوان
surgical
وابسته به جراحی
submaxilla
وابسته به استخوان فک پایین
skeletal
وابسته به استخوان بندی
osteologic
وابسته به استخوان شناسی
myelogenic
وابسته بمغز استخوان
sacrosciatic
وابسته به استخوان خاجی وچاربند
phalangeal
وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
iliac
وابسته به استخوان لگن خاصره
ilial
وابسته به استخوان لگن خاصره
nasoethmoidal
وابسته به بینی و استخوان غربالی
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
remedial instruction
اموزش ترمیمی
recovery routine
روال ترمیمی
amendment file
پرونده ترمیمی
recovery procedure
رویه ترمیمی
compensatory fiscal policy
سیاستهای مالی ترمیمی
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
plug
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
automatic recovery program
برنامه ترمیمی خودکار برنامه بازیابی اتوماتیک
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
surgeries
جراحی
surgery
جراحی
surgical operation
عمل جراحی
plastic surgery
جراحی پلاستیک
surgery
عمل جراحی
aciurgy
عمل جراحی
neurosurgery
جراحی اعصاب
surgical instruments
الات جراحی
raspatory
سوهان جراحی
hysterotomy
جراحی رحم
surgery
اتاق جراحی
surgeries
عمل جراحی
forceps
انبر جراحی
the knife
الت جراحی
the knife
چاقوی جراحی
operation
عمل جراحی
surgically
از لحاظ جراحی
surgical
عمل جراحی
canula
لوله جراحی
surgical
مربوط به جراحی
surgeries
اتاق جراحی
postoperative
پس از عمل جراحی
psychosurgery
جراحی روانی
A surgical operation .
عمل جراحی
bougie
میل جراحی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
operates
عمل جراحی کردن
operated
عمل جراحی کردن
scalpel
باچاقوی جراحی بریدن
operate
عمل جراحی کردن
abaptiston
اره جراحی مغز
gouges
اسکنه جراحی بزورستانی
gouged
اسکنه جراحی بزورستانی
gouging
اسکنه جراحی بزورستانی
scalpel
چاقوی کوچک جراحی
scalpels
چاقوی کوچک جراحی
scalpels
باچاقوی جراحی بریدن
gouge
اسکنه جراحی بزورستانی
rhinoplasty
جراحی پیوندی بینی
bistoury
چاقوی کوچک جراحی
forceps
انبر جراحی انبرک
abaptistum
اره جراحی مغز
ablator
الت بریدن در جراحی
catheter
میل جراحی بول
operating theatres
نمایشگاه عمل جراحی
inoperable
غیر قابل جراحی
operating theatre
نمایشگاه عمل جراحی
surgeon's knot
گره بخیه جراحی
scrubbed
ضد عفونی برای عمل جراحی
thoracotomy
عمل جراحی شکافتن جدارسینه
interne
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
surgical
مربوط به امور پزشکی جراحی
probang
میله گلو پاک کن جراحی
swab
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
swabs
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
scrubs
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbing
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrub
ضد عفونی برای عمل جراحی
emboly
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
pneumectomy
عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
tonsillectomy
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
face lifting
جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
hysterectomize
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
embolectomy
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vasectomies
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
boned
استخوان
bone
استخوان
fleshy
بی استخوان
natchbone
استخوان
bones
استخوان
fleshier
بی استخوان
fleshiest
بی استخوان
tarsus
استخوان مچ پا
jawbones
استخوان فک
boneless
بی استخوان
boning
استخوان
jawbone
استخوان فک
ossicle
استخوان چه
osteotome
استخوان بر
scapulas
استخوان کتف
shoulder blades
استخوان شانه
bonemeal
آرد استخوان
dengue
تب استخوان شکن
humeri
استخوان عضله
bone ache
استخوان درد
jawbones
استخوان ارواره
barebone
استخوان خالی
breast bone
استخوان سینه
scapula
استخوان کتف
cheekbones
استخوان گونه
cannon bone
استخوان ساق پا
cheekbone
استخوان گونه
humeri
استخوان بازو
humerus
استخوان عضله
pubis
استخوان شرمگاه
humerus
استخوان بازو
cariosity
پوسیدگی استخوان
humeruses
استخوان بازو
raspatory
استخوان تراش
raspatory
استخوان ساب
skull and crossbones
جمجمه و دو استخوان
reckets
ملاست استخوان
zygomatic bone
استخوان گونه
reckets
استخوان نرمی
ckeek bone
استخوان گونه
humeruses
استخوان عضله
reckets
نرمی استخوان
calcaneum
استخوان پاشنه
carpale
استخوان مچ دست
stapes
استخوان رکابی
rickety
نرم استخوان
dislocation
دررفتگی استخوان
funny bones
استخوان ارنج
funny bone
استخوان ارنج
aitch bone
استخوان کفل
skeletons
استخوان بندی
ossification
تشکیل استخوان
shacklebone
استخوان قاپ
shacklebone
استخوان مچ دست
ankle bone
استخوان قوزک
shoulder blade
استخوان شانه
anvil
استخوان سندانی
stirrup bone ;stirrup bone
استخوان رکابی
spillikin
ریزه استخوان
rickets
نرمی استخوان استخوان نرمی
pith
مخ استخوان اهمیت
skelton
استخوان بندی
femora
استخوان ران
femur
استخوان ران
femurs
استخوان ران
cartilage
نرمه استخوان
caries
پوسیدگی استخوان
hulking
درشت استخوان
anklebone
استخوان قوزک
anvil bone
استخوان سندانی
hammered
استخوان چکشی
hammer
استخوان چکشی
thighbone
استخوان ران
sacrum
استخوان خاجی
baleen
استخوان نهنگ
scroll bone
استخوان فرفرهای
blade
استخوان پهن
bonemeal
گرد استخوان
hammers
استخوان چکشی
scaular
استخوان شانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com