Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
hiearchic
وابسته به سران روحانی
Other Matches
hierarchy
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
inquisitional
وابسته به دادگاه روحانی
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
acephalon
حیوان راستهء بی سران
acephalous
حیوان راستهء بی سران
acephala
راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
mops
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mop
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopped
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopping
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
grasshopper beam
تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
herdsman
روحانی
spiritual
روحانی
spiritually
روحانی
unworldly
روحانی
sacred
روحانی
ethereal
روحانی
spiritualist
روحانی
spiritualists
روحانی
heavenly
روحانی
herdsmen
روحانی
unfrocked
روحانی
clergyman
روحانی
marabou
روحانی
marabout
روحانی
anagogic
روحانی
etherean
روحانی
clergymen
روحانی
unwordly
روحانی
pater
پدر روحانی
pastorate
پیشوایی روحانی
spirilual nutriment
غذای روحانی
spiritualize
روحانی کردن
spiritual
روحانی معنوی
lays
غیر روحانی
lay
غیر روحانی
temporal
غیر روحانی
padre
پدر روحانی
padres
پدر روحانی
laywoman
زن غیر روحانی
charisma
جذبه روحانی
heavenliness
روحانی الوهیت
spirituality
عالم روحانی
copartnership
ردای روحانی
residentiary
روحانی مقیم
perdition
مرگ روحانی
hymns
سرود روحانی
hymn
سرود روحانی
prelacy
حکومت روحانی
pastors
پیشوای روحانی
hierarch
رئیس روحانی
etherealize
روحانی کردن
pastor
پیشوای روحانی
subdeacon
معاون گماشته روحانی
priests
روحانی کشیشی کردن
priest
روحانی کشیشی کردن
apostle
عالیترین مرجع روحانی
pneumatology
مبحث موجودات روحانی
twice born
تولدتازه روحانی یافته
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
secularised
غیر روحانی کردن
gnosticism
فلسفه عرفانی یا روحانی
apostles
عالیترین مرجع روحانی
heaven
خدا عالم روحانی
secularizing
غیر روحانی کردن
secularizes
غیر روحانی کردن
secularize
غیر روحانی کردن
secularising
غیر روحانی کردن
laicism
غیر روحانی بودن
secularises
غیر روحانی کردن
secularized
غیر روحانی کردن
heavens
خدا عالم روحانی
spiritualization
جنبه روحانی دادن به
raptures
وجد روحانی ربایش
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
rapture
شعف وخلسه روحانی
raptures
شعف وخلسه روحانی
spirituous
دارای حالت روحانی
religious
تارک دنیا روحانی
rapture
وجد روحانی ربایش
deconsecrate
غیر روحانی کردن
layman
شخص غیر روحانی
laymen
شخص غیر روحانی
secular songs
سرودهای غیر روحانی
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
gnostic
دارای اسرار روحانی نهانی
laity
مردم غیر روحانی ناشی
gnosis
دانش رازهای روحانی عرفان
spiritual
غیر مادی بطور روحانی
reborn
تغییر حالت روحانی یافته
regenerated
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
زندگی تازه و روحانی یافته
unfrock
از کسوت روحانی خارج شدن
defrock
خلع کسوت روحانی کردن
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
regenerate
زندگی تازه و روحانی یافته
charism
عطیه الهی جذبه روحانی
disfrock
ازکسوت روحانی خارج شدن
regenerates
زندگی تازه و روحانی یافته
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
revest
جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
laicize
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
primate of all england
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
godmother
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
lay deacon
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
impropriate
حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
simony
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
imposition of hands
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
godchild
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchildren
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
to take orders
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
procuratrix
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
psalms
سرود روحانی سرود
psalm
سرود روحانی سرود
sexual organs
وابسته به
federated
وابسته
belonging
وابسته ها
hanger on
وابسته
aquatic
وابسته به اب
israelitish
وابسته به
tuitionary
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
attendant
وابسته
attendants
وابسته
riverrine
وابسته به
attache
وابسته
attributable
وابسته به
interdependent
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
pertaining
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
elfin
وابسته به جن
febile
وابسته به تب
thereof
وابسته به ان
attached
وابسته
federate
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
affiliate
وابسته
syncop
وابسته به غش
dependent
وابسته
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
adjective
وابسته
related
وابسته
adjectives
وابسته
germane
وابسته
pertinent
وابسته
levitical
وابسته به
commissarial
وابسته به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com