Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
plasmic
وابسته به سفیده یاخته
Other Matches
protoplasm
سفیده یاخته
cytoplasm
سفیده یاخته
sarcode
سفیده یاخته حیوانی
plasma membrane
غشاء خارجی سفیده یاخته
plasmolysis
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
protozoan
وابسته به تک یاخته اغازی
glair
سفیده تخم مرغ سفیده
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
glaireous
سفیده وش
chalk stone
سفیده نقرسی
idioplasm
اصل سفیده
glaire
سفیده تم مرغ
glaire
سفیده لعاب
egg-white
سفیده تخم مرغ
white of an egg
سفیده تخم مرغ
endosarc
قسمت درونی سفیده سلول
sclera
صلبیه یا سفیده سخت چشم
glairy
مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
scrambled eggs
نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
protagon
جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
to beat the egg-white until it is stiff
سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
unicellularity
تک یاخته
protozoon
تک یاخته
acellular
بی یاخته
unicellular
تک یاخته
biont
یاخته
cell
یاخته
protozoan
تک یاخته
cells
یاخته
meringue
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringues
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
cytology
یاخته شناس
germ cell
یاخته جنسی
haploid cell
یاخته جنسی
cytology
یاخته شناسی
bacteria
میکربهای تک یاخته
mesoplast
هسته یاخته
data cell
یاخته داده
pigment cell
یاخته رنگی
utricle
انبان چه یاخته
storage cell
یاخته انباره
protozoology
تک یاخته شناسی
glial cell
یاخته گلیایی
gamete
یاخته جنسی
betz's cell
یاخته بتس
ependymal cell
یاخته اپاندیم
spermatozoid
یاخته نر و متحرک
cell body
جسم یاخته
neuron
یاخته عصبی
blood cell
یاخته خون
blood cells
یاخته خون
binary cell
یاخته دودویی
nerve cell
یاخته عصبی
neurone
یاخته پی و کاران
phagocytosis
یاخته خواری
neurones
یاخته پی و کاران
neurocyte
یاخته عصبی
neurons
یاخته عصبی
ovum
یاخته ماده
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
body cell
یاخته غیر تناسلی
ectoclast
بخش خارجی یاخته
astrocyteo
نوعی یاخته کمکی
rod
یاخته استوانه ای
[در چشم]
heterogamet
یاخته جنسی ناهمخوان
amitosis
تقسیم مستقیم یاخته
macrophage
یاخته بیگانه خواردرشت
Rod cell
یاخته استوانه ای
[در چشم]
gametogenesis
تکوین یاخته جنسی
spongioblast
یاخته رویانی گلیایی
intercellular
واقع در میان یاخته ها
neuroblast
یاخته رویانی عصبی
osteoblast
یاخته استخوان ساز
accessory cells
یاخته های کمکی
trabecula
دارای فواصل دربین یاخته ها
plasmalemma
پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
spermatozoon
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
achromatin
مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
spermatozoa
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
auxesis
رشد توام باعدم تقسیم یاخته
photocell
یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
neurons
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neuron
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
chromoplast
یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
plastogene
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
nucleole
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
aquatic
وابسته به اب
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
elfin
وابسته به جن
affiliating
وابسته
cephalic
وابسته به سر
thereof
وابسته به ان
affiliate
وابسته
interdependent
وابسته
pertinent
وابسته
of kin
وابسته
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
attache
وابسته
related
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
akin
وابسته
pertaining
وابسته
commissarial
وابسته به
comprador
وابسته
syncop
وابسته به غش
congenerous
وابسته
federate
وابسته
attendants
وابسته
tuitionary
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
appurtenant
وابسته
diphtheric
وابسته به
federated
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
attendant
وابسته
elysian
وابسته به
belonging
وابسته ها
messianic
وابسته به
relevant
وابسته
hanger on
وابسته
riverrine
وابسته به
subordinate
وابسته
subordinating
وابسته
subordinates
وابسته
monitorial
وابسته به
germane
وابسته
sexual organs
وابسته به
subordinated
وابسته
israelitish
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
contingent
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
attached
وابسته
attributable
وابسته به
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
pertianing
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
contingents
وابسته
febile
وابسته به تب
levitical
وابسته به
wedded
وابسته
dependent
وابسته
dependants
وابسته
relative
وابسته
dependant
وابسته
psychologic
وابسته به روانشناسی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
bacchanal
وابسته به باکوس
missions
وابسته به ماموریت
mission
وابسته به ماموریت
bacterial
وابسته به باکتری
photic
وابسته به تولیدنور
pharyngal
وابسته به گلوگاه
balsamic
وابسته به بلسان
nasal
وابسته به بینی
nasal
وابسته به منخرین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com