Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
manometric
وابسته به سنجش فشار گازیا دمه
Other Matches
barometrical
وابسته به سنجش فشار هوا
barometric
وابسته به سنجش فشار هوا
measuring voltage
فشار سنجش
barometry
سنجش فشار هوا
manometer
الت سنجش فشار خون
hydrometric
وابسته به سنجش وزن ویژه ابگونه ها
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
insufflation
داخل کردن گازیا بخاردر گودالی ازتن
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
assay
سنجش
evalution
سنجش
appraisal
سنجش
appraisals
سنجش
measurment
سنجش
scaling
سنجش
measurements
سنجش
g
سنجش
measurement
سنجش
assays
سنجش
measure
سنجش
ponderingly
با سنجش
evaluations
سنجش
ponder
سنجش
pondering
سنجش
deliberations
سنجش
ponders
سنجش
ponderation
سنجش
scalar
سنجش
evaluation
سنجش
assessments
سنجش
deliberation
سنجش
assessment
سنجش
poneration
سنجش
degress of comparison
سنجش
pondered
سنجش
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
measuring generator
مولد سنجش
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
measuring technique
تکنیک سنجش
surveyor's chain
زنچیر سنجش
frequency measurement
سنجش فرکانس
comparative measurement
سنجش قیاسی
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring relay
رله سنجش
comparative measurement
سنجش مقایسهای
measuring system
سیستم سنجش
emergency measure
سنجش اضطراری
measuring switch
کلید سنجش
voltage measuring
سنجش ولتاژ
measuring point
نقطه سنجش
measuring period
دوره سنجش
assay
ازمایش سنجش
pulmometry
سنجش گنجایش شش
measuring period
مدت سنجش
clocked
با سنجش زمان
measuring junction
نقطه سنجش
measuring junction
محل سنجش
measuring position
محل سنجش
measuring range
حیطه سنجش
font metric
سنجش فونت
measurable
سنجش پذیر
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
measuring range
ناحیه ی سنجش
assays
ازمایش سنجش
colorimetry
سنجش رنگ
measuring technique
روش سنجش
ponderability
سنجش پذیری
voltage measuring
سنجش فشارالکتریکی
depth measurement
سنجش گودی
high accuracy measurement
سنجش دقیق
measuring diaphragm
ممبران سنجش
datum line
خط مبنای سنجش
accuracy to gage
دقت سنجش
graduated steel straight edge
شینه سنجش
incommensurable
سنجش ناپذیر
measuring error
خطای سنجش
ponderable
قابل سنجش
precision measurment
سنجش دقیق
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
indirect measurement
سنجش غیرمستقیم
measuring circuit
مدار سنجش
delib erator
سنجش کننده
measuring coil
بوبین سنجش
meter
وسیله سنجش
meters
وسیله سنجش
measuring current
جریان سنجش
biometrics
زیست سنجش
measuring method
اسلوب سنجش
volumetric analysis
سنجش حجمی
ratings
سنجش توان
measurment
سنجش اندازه
rating
سنجش توان
measuring unit
واحد سنجش
method of measurment
روش سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring cable
کابل سنجش
comparisons
تطبیق سنجش
comparison
تطبیق سنجش
metage
حق سنجش قپانداری
market appraisal
سنجش بازار
measuring frequency
فرکانس سنجش
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
sociometry
سنجش افکاراجتماعی
aerometry
سنجش غلظت هوا
instrumentation
کاربرد وسائل سنجش
miles
مقیاس سنجش مسافت
scruple
واحد سنجش چیزجزئی
mile
مقیاس سنجش مسافت
assay
عیار گرفتن سنجش
means test
سنجش استطاعت مالی
means tests
سنجش استطاعت مالی
assays
عیار گرفتن سنجش
acre
برای سنجش زمین
quantifiable
قابل سنجش یا تعیین
milage
سنجش برحسب میل
calipers
پرگار برای سنجش
insulation measurement
سنجش و ازمایش ایزولاسیون
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
measure
مقایسه کردن سنجش
limit gage
وسیله سنجش تلرانس
bel
یگان سنجش صوت
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
pixing the coin
سنجش عیار سکه
coductivity cell
پیل سنجش رسانندگی
clocked input
ورودی با سنجش زمان
imponderability
عدم قابلیت سنجش
mileage
سنجش برحسب میل
pulmometer
الت سنجش گنجایش شش
tangible benefits
سودهای قابل سنجش
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
acres
برای سنجش زمین
clocked flip flop
الاکلنگ با سنجش زمان
perimetry
سنجش میدان دید
measuring thermocouple
زوج فلزحرارتی سنجش
photomrtry
سنجش شدت روشنایی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
moving coil measuring mechanism
مکانیزم سنجش قاب گردان
pneumercator
شاغول سنجش ارتفاع مایعات
sequencer
اسباب سنجش توالی وتسلسل
magneto ohmmeter
میگر برای سنجش مقاومت
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
ceilometer
وسیله سنجش ارتفاع ابر
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
rain gage
وسیله سنجش میزان بارندگی
Parts-per notation
بخش در یکای سنجش
[مهندسی]
chronograph
الت سنجش فواصل زمانی
harmonometer
الت سنجش هم اهنگی صداها
incommensurability
عدم تقارن سنجش ناپذیری
transvaluation
سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
transit compass
الت سنجش گوشههای افقی
butyrometer
الت سنجش چربی شیر
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
dynameter
اسباب سنجش قوه دوربین
vinometer
الت سنجش الکل شراب
pyrometer
الت سنجش گرمای زیاد
exposure meter
دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
ergograph
دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
transversal
سنجش ارزش برحسی معیارنوینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com