Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
hydrometric
وابسته به سنجش وزن ویژه ابگونه ها
Other Matches
hydrometer
الت سنجش وزن ویژه مایعات
barometric
وابسته به سنجش فشار هوا
barometrical
وابسته به سنجش فشار هوا
manometric
وابسته به سنجش فشار گازیا دمه
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
idiosyncratic
وابسته به حالت ویژه
cliquish
وابسته بیک دسته ویژه
geogonostical
وابسته به خارههای ویژه زمین
idiosyncratic
وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
geogonostic
وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
preatorian
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ritualist
ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
liquids
ابگونه
liquid
ابگونه
water
ابگونه
waters
ابگونه
watering
ابگونه
watered
ابگونه
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
liquidly
ابگونه وار
the cardinal humours
چهار ابگونه
hydrometry
ابگونه سنجی
the vitreoud humour
ابگونه شیشهای
liquefaction
ابگونه سازی
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
nedula
ابر ابگونه پاشیدنی
hydro statics
علم تعادل ابگونه ها
hydatid
کیسه ابگونه کیست هیداتیک
pressure gauge
فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
hydrodynamics
علم نیرو وجنبش ابگونه ها
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
homogenate
ابگونه یا ماده یک جنس یا یک جور شده
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
measurements
سنجش
ponderation
سنجش
measurment
سنجش
measurement
سنجش
deliberations
سنجش
ponderingly
با سنجش
ponder
سنجش
poneration
سنجش
pondered
سنجش
ponders
سنجش
assay
سنجش
deliberation
سنجش
scaling
سنجش
assays
سنجش
degress of comparison
سنجش
pondering
سنجش
measure
سنجش
evaluations
سنجش
evaluation
سنجش
assessment
سنجش
appraisal
سنجش
appraisals
سنجش
g
سنجش
scalar
سنجش
evalution
سنجش
assessments
سنجش
measuring period
مدت سنجش
market appraisal
سنجش بازار
voltage measuring
سنجش فشارالکتریکی
volumetric analysis
سنجش حجمی
measuring range
حیطه سنجش
pulmometry
سنجش گنجایش شش
measuring position
محل سنجش
measuring point
نقطه سنجش
measuring period
دوره سنجش
ponderability
سنجش پذیری
clocked
با سنجش زمان
sociometry
سنجش افکاراجتماعی
measuring coil
بوبین سنجش
ratings
سنجش توان
comparisons
تطبیق سنجش
rating
سنجش توان
measuring circuit
مدار سنجش
comparison
تطبیق سنجش
measuring diaphragm
ممبران سنجش
measuring error
خطای سنجش
surveyor's chain
زنچیر سنجش
measuring frequency
فرکانس سنجش
measuring generator
مولد سنجش
measuring cable
کابل سنجش
measuring junction
محل سنجش
biometrics
زیست سنجش
measuring junction
نقطه سنجش
measuring method
اسلوب سنجش
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
voltage measuring
سنجش ولتاژ
graduated steel straight edge
شینه سنجش
emergency measure
سنجش اضطراری
measurment
سنجش اندازه
ponderable
قابل سنجش
measuring voltage
فشار سنجش
measuring unit
واحد سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
assay
ازمایش سنجش
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
metage
حق سنجش قپانداری
datum line
خط مبنای سنجش
accuracy to gage
دقت سنجش
frequency measurement
سنجش فرکانس
font metric
سنجش فونت
measuring current
جریان سنجش
high accuracy measurement
سنجش دقیق
depth measurement
سنجش گودی
precision measurment
سنجش دقیق
delib erator
سنجش کننده
method of measurment
روش سنجش
assays
ازمایش سنجش
measuring system
سیستم سنجش
measurable
سنجش پذیر
comparative measurement
سنجش مقایسهای
comparative measurement
سنجش قیاسی
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
measuring switch
کلید سنجش
colorimetry
سنجش رنگ
measuring relay
رله سنجش
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring technique
روش سنجش
measuring range
ناحیه ی سنجش
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
meter
وسیله سنجش
incommensurable
سنجش ناپذیر
measuring technique
تکنیک سنجش
indirect measurement
سنجش غیرمستقیم
meters
وسیله سنجش
photomrtry
سنجش شدت روشنایی
milage
سنجش برحسب میل
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
acre
برای سنجش زمین
means test
سنجش استطاعت مالی
acres
برای سنجش زمین
bel
یگان سنجش صوت
mile
مقیاس سنجش مسافت
means tests
سنجش استطاعت مالی
miles
مقیاس سنجش مسافت
calipers
پرگار برای سنجش
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
pixing the coin
سنجش عیار سکه
mileage
سنجش برحسب میل
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
aerometry
سنجش غلظت هوا
perimetry
سنجش میدان دید
tangible benefits
سودهای قابل سنجش
measuring thermocouple
زوج فلزحرارتی سنجش
barometry
سنجش فشار هوا
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
assay
عیار گرفتن سنجش
assays
عیار گرفتن سنجش
imponderability
عدم قابلیت سنجش
pulmometer
الت سنجش گنجایش شش
limit gage
وسیله سنجش تلرانس
insulation measurement
سنجش و ازمایش ایزولاسیون
coductivity cell
پیل سنجش رسانندگی
clocked input
ورودی با سنجش زمان
clocked flip flop
الاکلنگ با سنجش زمان
measure
مقایسه کردن سنجش
scruple
واحد سنجش چیزجزئی
quantifiable
قابل سنجش یا تعیین
instrumentation
کاربرد وسائل سنجش
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
harmonometer
الت سنجش هم اهنگی صداها
cohesiometer
دستگاه سنجش چسبندگی خاک
moving coil measuring mechanism
مکانیزم سنجش قاب گردان
rain gage
وسیله سنجش میزان بارندگی
sequencer
اسباب سنجش توالی وتسلسل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com