English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
geneatlogic وابسته به شجره نامه
Other Matches
pedigree شجره نامه
genealogical tree شجره نامه
pedigrees شجره نامه
gender tree شجره نامه
family trees شجره نامه
family tree شجره نامه
genealogical شجره نامه
genealogically موافق شجره نامه
genealogy شجره نامه نسب
genealogize شجره نامه نوشتن
genealogies شجره نامه نسب
testamentary وابسته به وصیت نامه
thetical وابسته به یا شامل پایان نامه
thetic وابسته به یا شامل پایان نامه
nicene وابسته باعتقاد نامه نیسن
stemma شجره
family trees شجره
familytree شجره
family tree شجره
stipes شجره النسب
pedigreed شجره دار
genealogy شجره النسب
genealogist شجره شناس
job's tears شجره التسبیح
genealogies شجره النسب
genealogies شجره نسب
genealogy شجره نسب
geneologist شجره نویس
laburnums قصاص شجره النحل
laburnum قصاص شجره النحل
tree شجره النسب درخت کاشتن
genealogize شجره کسی را پیدا کردن
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
post boy نامه بر
breve نامه
epistle نامه
carriers نامه بر
manifests نامه
correspoundence نامه ها
epistles نامه
manifesting نامه
carrier نامه بر
manifested نامه
manifest نامه
letter نامه
letters نامه
warranties ضمانت نامه
Letter of recommendation. توصیه نامه
affidavits سوگند نامه
affidavit شهادت نامه
packet boat کشتی نامه بر
recognizance تعهد نامه
passionary شهادت نامه
billet اجازه نامه
billeted اجازه نامه
Did you carry (deliver) the letter ? نامه را بردی یا نه ؟
mailmen نامه رسان
mailman نامه رسان
billets اجازه نامه
passionary مصیبت نامه
epistle نامه منظوم
billeting اجازه نامه
Registered mail. نامه سفارشی
liturgy مناجات نامه
lexicon لغت نامه
lexicons لغت نامه
agreement موافقت نامه
hear from <idiom> دریافت نامه
contents کلمات یک نامه
liturgies مناجات نامه
prayer books نماز نامه
epistles نامه منظوم
epics رزم نامه
Are there any letters for me? من نامه ای ندارم؟
herewith به این نامه
epic رزم نامه
agreements موافقت نامه
memorandum of understanding تفاهم نامه
prayer book نماز نامه
affidavit قسم نامه
acted تصویب نامه
threnod سوگ نامه
threnode سوگ نامه
certificate of incorporation شرکت نامه
paeans پیروزی نامه
stemma نسب نامه
paean پیروزی نامه
statement of a claim افهار نامه
confession اعتراف نامه
threnddy سوگ نامه
act تصویب نامه
sylva درخن نامه
swearing formula سوگند نامه
swearing formula قسم نامه
swamped with letters غرق نامه
surety bond تضمین نامه
tenency agreement اجاره نامه
the original letter عین نامه
waybill بار نامه
confessions اعتراف نامه
waybill راه نامه
questionary پرسش نامه
pursuivant نامه رسان
log books رخداد نامه
written contract پیمان نامه
fauna جانور نامه
storybook داستان نامه
pigeongram نامه کبوتر
log book رخداد نامه
recognizance التزام نامه
word hoard لغت نامه
wordbook واژه نامه
road book راه نامه
note نامه رسمی
notes نامه رسمی
noting نامه رسمی
registered letter نامه سفارشی
warranty ضمانت نامه
letter of indemnity غرامت نامه
letters معرفی نامه
genealogical tree نسب نامه
formulary دستور نامه
escape chit امان نامه
epistoler نامه نویس
demand note مطالبه نامه
deed of transfer انتقال نامه
deed of sale بیع نامه
deed of gift هبه نامه
missive نامه رسمی
missives نامه رسمی
deed of endowment وقف نامه
deed of conveyance صلح نامه
decameron داستان نامه
letter معرفی نامه
protocol پیوند نامه
covering letters نامه توضیحی
letter of indemnity ضمانت نامه
letter of a اطلاع نامه
letter of a اگاهی نامه
letter no نامه شماره 5
letter missive امر نامه
letter de chancellerie نامه رسمی
letter book رونوشت نامه
leter of condolenee تعزیت نامه
leetter writing نامه نگاری
lease contract اجاره نامه
l/c اعتبار نامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com