Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
neapolitan
وابسته به شهر ناپل
Other Matches
Guernsey Star-of-Bethlehem
سیر ناپل
Naples/flowering Onion
سیر ناپل
Naples/Neapolitan/daffodil/white/wood garlic
سیر ناپل
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
correspondents
وابسته
sexual organs
وابسته به
elysian
وابسته به
elfin
وابسته به جن
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
cephalic
وابسته به سر
contingents
وابسته
contingent
وابسته
pertinent
وابسته
correspondent
وابسته
interdependent
وابسته
pertaining
وابسته
carpal
وابسته به مچ
febile
وابسته به تب
cantabrigian
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
subordinates
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
attendant
وابسته
hanger on
وابسته
attributable
وابسته به
dependant
وابسته
dependants
وابسته
attendants
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
pertianing
وابسته
of kin
وابسته
subordinating
وابسته
aquatic
وابسته به اب
commissarial
وابسته به
comprador
وابسته
riverrine
وابسته به
congenerous
وابسته
diphtheric
وابسته به
thereof
وابسته به ان
adjectives
وابسته
affiliates
وابسته
akin
وابسته
affiliate
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
related
وابسته
levitical
وابسته به
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
relative
وابسته
israelitish
وابسته به
tuitionary
وابسته به
germane
وابسته
federating
وابسته
belonging
وابسته ها
wedded
وابسته
monitorial
وابسته به
relevant
وابسته
dependent
وابسته
syncop
وابسته به غش
affiliated
وابسته
adjective
وابسته
messianic
وابسته به
appurtenant
وابسته
affiliating
وابسته
attached
وابسته
attache
وابسته
gnomonic
وابسته به شاخص
isthmian
وابسته به باریکه
glandulose
وابسته به غدد
gerontic
وابسته به پیری
glandulous
وابسته به غدد
irrigational
وابسته به ابیاری
iraqi
وابسته به عراق
isthmic
وابسته به باریکه
far eastern
وابسته بخاوردور
faunistic
وابسته به جانوران
laryngeal
وابسته بنای
lactic
وابسته به شیر
fetal
وابسته به جنین
flexional
وابسته به صرف
kufic
وابسته به کوفه
floricultural
وابسته به گلکاری
folkish
وابسته به فولکلور
folklorish
وابسته به فولکلور
galilean
وابسته به گالیله
gasolinic
وابسته به بنزین
jesuitic
وابسته به یسوعیون
geomantic
وابسته به رمالی
gregorian
وابسته به گریگوری
homeric
وابسته به هومر
perigeal
وابسته به حضیضی
hyperbolic
وابسته به هذلولی
hydrologic
وابسته به اب شناسی
inflexional
وابسته به صرف
inferential
وابسته به استنتاج
indonesian
وابسته به اندونزی
indic
وابسته به هند
hydrological
وابسته به خواص اب
hygroscopic
وابسته به نم نما
hypochondriacal
وابسته به تهیگاه
predial or prae
وابسته به زمین
iatric
وابسته به پزشکی
icarian
وابسته به ایکاروس
ichthyic
وابسته به ماهی
idiographic
وابسته به مجاز
hunnish
وابسته به هونها
infusorial
وابسته به نمرویان
gular
وابسته به مری
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
haemic
وابسته بخون
hematic
وابسته به خون
iranian
وابسته به ایران
interrogatory
وابسته به سئوال
interoceptive
وابسته به احشاء
internuptial
وابسته به عروسی
hippocratic
وابسته به طب بقراط
interferential
وابسته به دخالت
intercollegiate
وابسته بکالج ها
inspectoral
وابسته به بازرس ها
horatian
وابسته به هوراس
inner directed
درون وابسته
inhibitive
وابسته به جلوگیری
humnanist
وابسته به بشردوستی
incorporative
وابسته به الحاق
auditive
وابسته به شنوایی
altitudinal
وابسته به اوج
air attache
وابسته هوایی
affiliated company
شرکت وابسته
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
aerological
وابسته بهواشناسی
adipic
وابسته به چربی
acoustical
وابسته به شنوایی
degenerative
وابسته به انحطاط
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
emotive
وابسته به احساسات
analphabetic
وابسته به بیسوادی
anginal
وابسته به گلودرد
attache
وابسته نظامی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
astronautical
وابسته به فضانوردان
associated company
شرکت وابسته
army attache
وابسته زمینی
army attache
وابسته نظامی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
aortic
وابسته بشاهرگ
aortal
وابسته بشاهرگ
antichristian
وابسته به دجال
landed
وابسته بزمین
generic
وابسته به تیره
nasal
وابسته به بینی
oratorical
وابسته به سخنرانی
focal
وابسته بکانون
planetary
وابسته به سیاره
social
وابسته بجامعه
subversion
وابسته به خرابکاری
structurally
وابسته به بنا
structural
وابسته به بنا
structural
وابسته به ساختمان
humans
وابسته بانسان
nasal
وابسته به منخرین
pessimistic
وابسته به بدبینی
paralytics
وابسته به فلج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com