Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Other Matches
hypnological
وابسته به خواب شناسی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hydrologic
وابسته به اب شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
teleologic
وابسته به پایان شناسی
conchological
وابسته بصدف شناسی
therapeutic
وابسته به درمان شناسی
immunologic
وابسته به ایمنی شناسی
sociologic
وابسته به انسگان شناسی
paleontological
وابسته به دیرین شناسی
odontological
وابسته بدندان شناسی
phenomenological
وابسته به پدیده شناسی
archaeological
وابسته به باستان شناسی
archeological
وابسته به باستان شناسی
craniological
وابسته به جمجمه شناسی
pathologic
وابسته به اسیب شناسی
numismatic
وابسته به سکه شناسی
histological
وابسته به بافت شناسی
histologic
وابسته به بافت شناسی
lithologic
وابسته به سنگ شناسی
herpetological
وابسته بخزنده شناسی
sociological
وابسته به جامعه شناسی
osteologic
وابسته به استخوان شناسی
toxicologic
وابسته به زهر شناسی
orographic
وابسته به کوه شناسی
ichthyological
وابسته به ماهی شناسی
toxicol gical
وابسته به زهر شناسی
ontogenetic
وابسته به رشد شناسی
ornithological
وابسته به پرنده شناسی
geologic
وابسته به زمین شناسی
ontological
وابسته به هستی شناسی
ornithologic
وابسته به پرنده شناسی
orological
وابسته بکوه شناسی
oncologic
وابسته به غده شناسی
volcanologic
وابسته به اتشفشان شناسی
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
linguistically
وابسته به زبان شناسی
linguistic
وابسته به زبان شناسی
petrologic
وابسته به سنگ شناسی
geological
وابسته به زمین شناسی
botanical
وابسته به گیاه شناسی
phytopathologic
وابسته به اسیب شناسی گیاهان
synecologic
وابسته به بوم شناسی گروهی
bionic
وابسته به زیست سازه شناسی
sociologic
وابسته بجامعه شناسی انسگانی
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
zoographic
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
astrologic
وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
permian
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
hymnologic
وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
biologic
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
physiognomonic
تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
philogical
وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
physiognomic
وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
zoographical
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
phonological
وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
anthropological
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
somnific
خواب اور خواب الود
dreamiest
خواب مانند خواب الود
dreamy
خواب مانند خواب الود
dreamier
خواب مانند خواب الود
mesozoic
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
slumberous
خواب الود
sleepier
خواب الود
slumbrous
خواب الود
slumbery
خواب الود
doziest
خواب الود
slumb
خواب الود
dozy
خواب الود
soporific
خواب الود
somnolent
خواب الود
drowsy
خواب الود
drowsier
خواب الود
drowsiest
خواب الود
somnifacient
خواب الود
sleepy
خواب الود
sleepiest
خواب الود
dozier
خواب الود
sleepyheads
ادم خواب الود
sleepyhead
ادم خواب الود
heavies
غلیظ خواب الود
sleepily
بطور خواب الود
drowsed
خواب الود کردن
drowses
خواب الود کردن
drowsing
خواب الود کردن
drowzy head
ادم خواب الود
i feel sleepy
خواب الود هستم
drowze
خواب الود بودن
drowse
خواب الود کردن
poppied
خواب الود یا ارام
heavier
غلیظ خواب الود
heaviest
غلیظ خواب الود
heavy
غلیظ خواب الود
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
drowze
چرت زدن خواب الود کردن
maunder
بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
ophthalmological
وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
sand man
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
hypnology
خواب شناسی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
aquatic
وابسته به اب
cantabrigian
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
attache
وابسته
pyretic
وابسته به تب
carpal
وابسته به مچ
correspondents
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
sexual organs
وابسته به
elysian
وابسته به
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
subordinating
وابسته
correspondent
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
dependant
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
federating
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
of kin
وابسته
riverrine
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
akin
وابسته
attached
وابسته
interdependent
وابسته
adjective
وابسته
hanger on
وابسته
commissarial
وابسته به
dependants
وابسته
pertinent
وابسته
levitical
وابسته به
syncop
وابسته به غش
germane
وابسته
febile
وابسته به تب
thereof
وابسته به ان
wedded
وابسته
relative
وابسته
tuitionary
وابسته به
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
adjectives
وابسته
israelitish
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
pertaining
وابسته
relevant
وابسته
monitorial
وابسته به
dependent
وابسته
diphtheric
وابسته به
attributable
وابسته به
elfin
وابسته به جن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com