Dictiornary-Farsi | وابسته به غیبگویی الهامی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
oracular	وابسته به غیبگویی الهامی


Other Matches

sibilline	الهامی
sibylline	الهامی
inspirational	الهامی
revelatory	الهامی
mantic	الهامی فالگیری
visionary	الهامی رویا گرای
visionaries	الهامی رویا گرای
haruspicy	غیبگویی
haruspication	غیبگویی
prophecy	غیبگویی
prophecies	غیبگویی
prophesies	غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesy	غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesied	غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesying	غیبگویی یا پیشگویی کردن
ichnolighology	تفال و غیبگویی از روی ردپا
hepatoscopy	معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attendants	وابسته
affiliate	وابسته
tuitionary	وابسته به
affiliating	وابسته
subordinate	وابسته
affiliates	وابسته
attendant	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
pertinent	وابسته
cantabrigian	وابسته به
contingents	وابسته
of kin	وابسته
related	وابسته
affiliated	وابسته
germane	وابسته
subordinated	وابسته
congenerous	وابسته
thereof	وابسته به ان
attributable	وابسته به
elysian	وابسته به
comprador	وابسته
aquatic	وابسته به اب
belonging	وابسته ها
diphtheric	وابسته به
monitorial	وابسته به
dependant	وابسته
dependants	وابسته
dependent	وابسته
subordinating	وابسته
subordinates	وابسته
commissarial	وابسته به
contingent	وابسته
riverrine	وابسته به
pyrexial	وابسته به تب
wedded	وابسته
pyretic	وابسته به تب
interdependent	وابسته
israelitish	وابسته به
sexual organs	وابسته به
attached	وابسته
pyrexic	وابسته به تب
thereof=of that	وابسته به ان
adjective	وابسته
attache	وابسته
pertianing	وابسته
akin	وابسته
relative	وابسته
hanger on	وابسته
adjectives	وابسته
carpal	وابسته به مچ
relevant	وابسته
messianic	وابسته به
correspondent	وابسته
elfin	وابسته به جن
pertaining	وابسته
cephalic	وابسته به سر
syncop	وابسته به غش
febile	وابسته به تب
federated	وابسته
federate	وابسته
correspondents	وابسته
levitical	وابسته به
federates	وابسته
appurtenant	وابسته
federating	وابسته
analphabetic	وابسته به بیسوادی
army attache	وابسته نظامی
piscatory	وابسته به صیدماهی
associated company	شرکت وابسته
perlitic	وابسته به مروارید
army attache	وابسته زمینی
pistillary	وابسته به مادگی گل
acoustical	وابسته به شنوایی
antichristian	وابسته به دجال
anginal	وابسته به گلودرد
photic	وابسته به تولیدنور
degenerative	وابسته به انحطاط
affiliated company	شرکت وابسته
peruvian	وابسته به پرو
aesculapian	وابسته به دارگونه طب
pharmacologic	وابسته بداروشناسی
pharyngal	وابسته به گلوگاه
aortic	وابسته بشاهرگ
piscatorial	وابسته به صیدماهی
piscatorial	وابسته به ماهیگیری
aortal	وابسته بشاهرگ
air attache	وابسته هوایی
photic	وابسته به نوروروشنایی
aerological	وابسته بهواشناسی
adipic	وابسته به چربی
petrologic	وابسته به سنگ
piscatory	وابسته به ماهیگیری
perigean	وابسته به حضیضی
archimedean	وابسته به ارشمیدس
petiolar	وابسته به برگدم
pharisaic	وابسته به فریسی
shakespearian	وابسته به شکسپیر
altitudinal	وابسته به اوج
pancreatic	وابسته به لوزالمعده
pocky	وابسته به ابله
vital	وابسته به زندگی
investigatory	وابسته به رسیدگی
pythian	وابسته به "اپولو"
pyrrhic	وابسته به " پیروس "
scientific	وابسته بعلم
pubertal	وابسته به بلوغ
puberal	وابسته به بلوغ
psychologic	وابسته به روانشناسی
municipal	وابسته بشهرداری
seminal	وابسته به منی
provencal	وابسته بشهر
ethnic	وابسته به نژادشناسی
ethnicity	وابسته به نژادشناسی
promethean	وابسته به پرومیتوس
human	وابسته بانسان
isthmian	وابسته به باریکه
vital	وابسته بزندگی
menstrual	وابسته به قاعده گی
pygmaean	وابسته به پیگمی ها
rhinal	وابسته به بینی
jugular	وابسته بوریدوداجی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
matrimonial	وابسته به عروسی
oracular	وابسته به وحی
surgical	وابسته به جراحی
rectorial	وابسته به rector
rectal	وابسته به مقعد
photographic	وابسته به عکاسی
solar	وابسته بخورشید
ranine	وابسته به وزغ
radio ulnar	وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal	وابسته به زندبالاومچ
homicidal	وابسته به ادمکشی
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
pygmean	وابسته به پیگمی ها
humans	وابسته بانسان
programmatic	وابسته به پروگرام
structural	وابسته به ساختمان
predial or prae	وابسته به زمین
porcine	وابسته بخوک
potamic	وابسته به رودها
naval	وابسته به کشتی
maritime	وابسته بدریانوردی
marine	وابسته به دریانوردی
marines	وابسته به دریانوردی
connubial	وابسته به زناشویی
materialistic	وابسته به مادیات