Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
Other Matches
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
fasces
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
anciently
در قدیم
yore
در قدیم
the old world
بر قدیم
of old
قدیم
primitive
قدیم
immensurable
خیلی قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
old world
دنیای قدیم
the old testament
عهد قدیم
ancientry
عهد قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
dateless
بسیار قدیم
f. times
ایام قدیم
the old ways
رسوم قدیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
conventionality
پیروی از سنت قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
carthage
شهر کارتاژ قدیم
babylon
شهر بابل قدیم
early
مربوط به قدیم عتیق
unite
سکه قدیم انگلیسی
conservatives
پیرو سنت قدیم
unites
سکه قدیم انگلیسی
old english
زبان انگلیسی قدیم
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
satrap
استاندار قدیم ایران
samson
قاضی قدیم اسرائیل
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
uniting
سکه قدیم انگلیسی
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
kempo
تکنیک قدیم کاراته
conservative
پیرو سنت قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
plebs
توده مردم روم قدیم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
babel
شهر و برج قدیم بابل
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
pony express
پست سریع السیر قدیم
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Jaff design
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
levitical
وابسته به
thereof
وابسته به ان
hanger on
وابسته
israelitish
وابسته به
pertaining
وابسته
monitorial
وابسته به
federates
وابسته
adjectives
وابسته
adjective
وابسته
pertianing
وابسته
federate
وابسته
affiliating
وابسته
affiliates
وابسته
febile
وابسته به تب
aquatic
وابسته به اب
pertinent
وابسته
akin
وابسته
federating
وابسته
related
وابسته
interdependent
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
affiliate
وابسته
affiliated
وابسته
elfin
وابسته به جن
of kin
وابسته
contingent
وابسته
sexual organs
وابسته به
subordinate
وابسته
syncop
وابسته به غش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com