English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
Other Matches
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
lexical وابسته به فرهنگ نویسی
chromatographic وابسته برنگ نگاری
uranographic وابسته به اسمان نگاری
uranographical وابسته به اسمان نگاری
lexical وابسته به فرهنگ لغات
topographic وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
intercultural وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
stenogrsphic وابسته به تند نویسی
tachygraphic وابسته به تند نویسی
prescriptive وابسته به نسخه نویسی تجویزی
chirographic وابسته به دست نویسی دستخطی
aphoristic وابسته به موجز نویسی یا پندنویسی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lexicography فرهنگ نویسی
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
pyretic وابسته به تب
attendant وابسته
relevant وابسته
pertianing وابسته
messianic وابسته به
pyrexic وابسته به تب
febile وابسته به تب
adjective وابسته
adjectives وابسته
congenerous وابسته
elfin وابسته به جن
pertaining وابسته
commissarial وابسته به
thereof=of that وابسته به ان
correspondents وابسته
correspondent وابسته
comprador وابسته
subordinated وابسته
attendants وابسته
attributable وابسته به
subordinate وابسته
cantabrigian وابسته به
carpal وابسته به مچ
interdependent وابسته
elysian وابسته به
subordinates وابسته
diphtheric وابسته به
cephalic وابسته به سر
of kin وابسته
attached وابسته
subordinating وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
pyrexial وابسته به تب
germane وابسته
wedded وابسته
related وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
federated وابسته
belonging وابسته ها
aquatic وابسته به اب
appurtenant وابسته
pertinent وابسته
syncop وابسته به غش
tuitionary وابسته به
relative وابسته
dependent وابسته
sexual organs وابسته به
dependant وابسته
dependants وابسته
thereof وابسته به ان
federating وابسته
hanger on وابسته
akin وابسته
attache وابسته
levitical وابسته به
plantar وابسته به کف پا
federate وابسته
riverrine وابسته به
israelitish وابسته به
monitorial وابسته به
federates وابسته
affiliate وابسته
pictography تصویر نگاری رمز نگاری
pocky وابسته به ابله
plumbous وابسته به سرب
pleural وابسته به شامه شش
landed وابسته بزمین
menstrual وابسته به قاعده گی
predial or prae وابسته به زمین
auditive وابسته به شنوایی
municipal وابسته بشهرداری
investigatory وابسته به رسیدگی
pancreatic وابسته به لوزالمعده
emotive وابسته به احساسات
vital وابسته به زندگی
scientific وابسته بعلم
degenerative وابسته به انحطاط
vital وابسته بزندگی
seminal وابسته به منی
ethnic وابسته به نژادشناسی
planetary وابسته به سیاره
focal وابسته بکانون
marine وابسته به دریانوردی
maritime وابسته بدریانوردی
naval وابسته به کشتی
skiey وابسته باسمان
potamic وابسته به رودها
oratorical وابسته به سخنرانی
missions وابسته به ماموریت
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
ethnicity وابسته به نژادشناسی
human وابسته بانسان
humans وابسته بانسان
generic وابسته به تیره
paralytics وابسته به فلج
structural وابسته به ساختمان
paralytic وابسته به فلج
materialistic وابسته به مادیات
connubial وابسته به زناشویی
marines وابسته به دریانوردی
structural وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
nasal وابسته به بینی
locomotives وابسته به تحرک
scientail وابسته به علم
scolopendrine وابسته به هزارپاها
horticultural وابسته به گل برزی
scribal وابسته به کتابت
sculptural وابسته به هنرپیکرتراشی
symbiotic وابسته به همزیگری
mimetic وابسته به تقلید
comics وابسته به کمدی
comic وابسته به کمدی
scansorial وابسته بصعود
saturnian وابسته بزحل
satellitory وابسته به اقمارسیارات
locomotive وابسته به تحرک
rhinal وابسته به بینی
secretarial وابسته به منشیگری
secretarial وابسته بدبیرخانه
clerical وابسته به روحانیون
optic وابسته به بینایی
rabid وابسته به هاری
veterinary وابسته بدامپزشکی
architectural وابسته به معماری
angelical وابسته به فرشته
angelic وابسته به فرشته
sister services خدمات وابسته
declamatory وابسته به دکلمه
masonic وابسته به فراماسون
skyey وابسته باسمان
societal وابسته به اجتماع
cervical وابسته به گردن
sorcerous وابسته به جادوگری
soudanese وابسته به soudan
specie وابسته بسکه
Koranic وابسته بقران
minim وابسته به حداقل
minims وابسته به حداقل
secular وابسته بدنیا
sermons وابسته بموعظه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com