Dictiornary-Farsi | وابسته به فصاحت وبلاغت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
rhetorical	وابسته به فصاحت وبلاغت


Other Matches

oration	فصاحت وبلاغت
orations	فصاحت وبلاغت
ineloquent	بی فصاحت
eloquence	فصاحت
eloquently	با فصاحت و بلاغت
ineloquence	عدم فصاحت
euphuist	فصاحت فروش
rhetoric	فصاحت و بلاغت لفافی
eloquence	سخنوری علم فصاحت
rhetorically	مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
euphuism	انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate	وابسته وابسته کردن
associating	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
belonging	وابسته ها
akin	وابسته
subordinated	وابسته
subordinates	وابسته
dependent	وابسته
subordinate	وابسته
pertinent	وابسته
appurtenant	وابسته
attributable	وابسته به
diphtheric	وابسته به
elysian	وابسته به
subordinating	وابسته
aquatic	وابسته به اب
monitorial	وابسته به
dependant	وابسته
commissarial	وابسته به
attache	وابسته
carpal	وابسته به مچ
tuitionary	وابسته به
attendant	وابسته
attendants	وابسته
federating	وابسته
federates	وابسته
federated	وابسته
of kin	وابسته
federate	وابسته
syncop	وابسته به غش
cephalic	وابسته به سر
thereof	وابسته به ان
comprador	وابسته
cantabrigian	وابسته به
dependants	وابسته
adjectives	وابسته
affiliating	وابسته
affiliated	وابسته
affiliate	وابسته
related	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
thereof=of that	وابسته به ان
pertianing	وابسته
interdependent	وابسته
congenerous	وابسته
adjective	وابسته
levitical	وابسته به
correspondent	وابسته
febile	وابسته به تب
attached	وابسته
pyrexial	وابسته به تب
relevant	وابسته
pertaining	وابسته
relative	وابسته
hanger on	وابسته
wedded	وابسته
messianic	وابسته به
sexual organs	وابسته به
pyrexic	وابسته به تب
elfin	وابسته به جن
pyretic	وابسته به تب
contingent	وابسته
affiliates	وابسته
riverrine	وابسته به
germane	وابسته
contingents	وابسته
israelitish	وابسته به
correspondents	وابسته
aortic	وابسته بشاهرگ
menstrual	وابسته به قاعده گی
photic	وابسته به تولیدنور
vital	وابسته به زندگی
pharyngal	وابسته به گلوگاه
investigatory	وابسته به رسیدگی
pharmacologic	وابسته بداروشناسی
air attache	وابسته هوایی
pythian	وابسته به "اپولو"
aortal	وابسته بشاهرگ
platinic	وابسته به پلاتین
photic	وابسته به نوروروشنایی
anginal	وابسته به گلودرد
antichristian	وابسته به دجال
pyrrhic	وابسته به " پیروس "
pygmean	وابسته به پیگمی ها
porcine	وابسته بخوک
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
pygmaean	وابسته به پیگمی ها
analphabetic	وابسته به بیسوادی
vital	وابسته بزندگی
pharisaic	وابسته به فریسی
homicidal	وابسته به ادمکشی
ethnic	وابسته به نژادشناسی
perigeal	وابسته به حضیضی
associated company	شرکت وابسته
rectorial	وابسته به rector
surgical	وابسته به جراحی
oracular	وابسته به وحی
periclean	وابسته به پریکلس
astronautical	وابسته به فضانوردان
matrimonial	وابسته به عروسی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
jugular	وابسته بوریدوداجی
rhinal	وابسته به بینی
cosmic	وابسته بگیتی
aesthetically	وابسته به زیبایی
perigean	وابسته به حضیضی
army attache	وابسته زمینی
radio carpal	وابسته به زندبالاومچ
solar	وابسته بخورشید
photographic	وابسته به عکاسی
radio ulnar	وابسته به زندبالاوزندپائین
cycloidal	وابسته به دایره
petrologic	وابسته به سنگ
petiolar	وابسته به برگدم
peruvian	وابسته به پرو
ranine	وابسته به وزغ
rectal	وابسته به مقعد
archimedean	وابسته به ارشمیدس
perlitic	وابسته به مروارید
army attache	وابسته نظامی
altitudinal	وابسته به اوج
scientific	وابسته بعلم
preemptive	وابسته به حق شفعه
marine	وابسته به دریانوردی
marines	وابسته به دریانوردی
connubial	وابسته به زناشویی
presbyterial	وابسته به کشیش ها
materialistic	وابسته به مادیات
paralytic	وابسته به فلج
paralytics	وابسته به فلج
pocky	وابسته به ابله
plumbous	وابسته به سرب
social	وابسته بجامعه
generic	وابسته به تیره
subversion	وابسته به خرابکاری
structurally	وابسته به بنا
maritime	وابسته بدریانوردی
planetary	وابسته به سیاره
predial or prae	وابسته به زمین
mission	وابسته به ماموریت
pessimistic	وابسته به بدبینی
nasal	وابسته به منخرین
nasal	وابسته به بینی
preemptive	وابسته به پیشدستی
prefectoral	وابسته به اداری
oratorical	وابسته به سخنرانی
press attache	وابسته مطبوعاتی
focal	وابسته بکانون
potamic	وابسته به رودها
missions	وابسته به ماموریت
naval	وابسته به کشتی
structurally	وابسته به ساختمان
structural	وابسته به بنا
degenerative	وابسته به انحطاط
pistillary	وابسته به مادگی گل
piscatory	وابسته به صیدماهی