Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
satellitic
وابسته به قمار سیارات
Other Matches
the planetary bodies
سیارات
outer planets
سیارات خارجی
principal planets
سیارات اصلی
planetesimal
سیارات صغار
superior planets
سیارات برین
primary planets
سیارات کبار
major planets
سیارات بزرگ
planetography
شرح سیارات
inner planets
سیارات داخلی
primary planets
سیارات عمده
interplanetary
بین سیارات
inferior planets
سیارات زیرین
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
interplanetary
واقع در بین سیارات
planet struck
گرفتن نحوست سیارات
planet stricken
گرفتن نحوست سیارات
uranology
مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
asteroid
سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
asteroids
سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
gambling
قمار
gamble
قمار
hazard
قمار
hazarded
قمار
hazarding
قمار
gambled
قمار
gambles
قمار
hazards
قمار
gambling house
قمار خانه
gaming house
قمار خانه
gamble
قمار کردن
game of chance
بازی قمار
gambling
قمار بازی
gamble away
قمار کردن
gamester
قمار باز
gaming
قمار بازی
hazardously
بطور قمار
gambler
قمار باز
gamblers
قمار باز
crapping
نوعی قمار
die
بخت قمار
crap
نوعی قمار
gambled
قمار کردن
gambles
قمار کردن
shell game
قمار با گردو
crapped
نوعی قمار
stakeholder
نگهدارنده بانک در قمار
roulette
اسباب قمار چرخان
gambing and betting
قمار و شرط بندی
piker
قمار بازکم جرات
skin game
قمار از روی تقلب
tombola
نوعی قمار شبیه لوتو
craps
نوعی بازی قمار باطاس
gambles
شرط بندی کردن قمار
roulette
رولت بارولت قمار کردن
cardsharp
برگ زن قمار باز متقلب
gambled
شرط بندی کردن قمار
tombolas
نوعی قمار شبیه لوتو
gamble
شرط بندی کردن قمار
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
faro
نوعی بازی قمار شبیه بانک
street betting
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
gambled away
<adj.>
بوسیله قمار از دست داده
[اصطلاح روزمره]
stakes
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
staked
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
in and in
مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
stake
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
gimmick
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
stake
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
elfin
وابسته به جن
pertaining
وابسته
belonging
وابسته ها
cephalic
وابسته به سر
interdependent
وابسته
commissarial
وابسته به
attributable
وابسته به
comprador
وابسته
riverrine
وابسته به
pyrexic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
attendant
وابسته
attendants
وابسته
pyretic
وابسته به تب
attached
وابسته
sexual organs
وابسته به
germane
وابسته
of kin
وابسته
tuitionary
وابسته به
congenerous
وابسته
diphtheric
وابسته به
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
appurtenant
وابسته
syncop
وابسته به غش
attache
وابسته
thereof
وابسته به ان
federate
وابسته
federating
وابسته
federated
وابسته
affiliate
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
dependent
وابسته
akin
وابسته
carpal
وابسته به مچ
cantabrigian
وابسته به
thereof=of that
وابسته به ان
pertianing
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
aquatic
وابسته به اب
affiliating
وابسته
federates
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
elysian
وابسته به
febile
وابسته به تب
monitorial
وابسته به
israelitish
وابسته به
wedded
وابسته
dependant
وابسته
subordinating
وابسته
dependants
وابسته
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
subordinates
وابسته
relative
وابسته
hanger on
وابسته
relevant
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
levitical
وابسته به
messianic
وابسته به
isthmic
وابسته به باریکه
connubial
وابسته به زناشویی
landed
وابسته بزمین
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
iraqi
وابسته به عراق
marines
وابسته به دریانوردی
interferential
وابسته به دخالت
interrogatory
وابسته به سئوال
isthmian
وابسته به باریکه
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
iranian
وابسته به ایران
haemic
وابسته بخون
gregorian
وابسته به گریگوری
interoceptive
وابسته به احشاء
predial or prae
وابسته به زمین
generic
وابسته به تیره
paralytics
وابسته به فلج
paralytic
وابسته به فلج
irrigational
وابسته به ابیاری
internuptial
وابسته به عروسی
gular
وابسته به مری
materialistic
وابسته به مادیات
potamic
وابسته به رودها
degenerative
وابسته به انحطاط
pocky
وابسته به ابله
hygroscopic
وابسته به نم نما
geomantic
وابسته به رمالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com