English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
pelvic وابسته به لگن خاصره
Search result with all words
iliac وابسته به استخوان لگن خاصره
ilial وابسته به استخوان لگن خاصره
Other Matches
pelvis لگن خاصره حفره لگن خاصره
pelvises لگن خاصره حفره لگن خاصره
thurl مفصل خاصره گوسفند
hipbone استخوان لگن خاصره
pelvic girdle حلقه لگن خاصره
pelvic arch حلقه لگن خاصره
hip joint مفصل استخوان خاصره وران
pelvic واقع درنزدیک لگن خاصره
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinating وابسته
subordinates وابسته
dependant وابسته
aquatic وابسته به اب
subordinate وابسته
monitorial وابسته به
belonging وابسته ها
subordinated وابسته
attributable وابسته به
diphtheric وابسته به
elysian وابسته به
dependent وابسته
dependants وابسته
of kin وابسته
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
cephalic وابسته به سر
appurtenant وابسته
cantabrigian وابسته به
interdependent وابسته
pertianing وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
attache وابسته
akin وابسته
tuitionary وابسته به
federating وابسته
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
plantar وابسته به کف پا
pertinent وابسته
congenerous وابسته
comprador وابسته
thereof وابسته به ان
commissarial وابسته به
syncop وابسته به غش
attendant وابسته
attendants وابسته
thereof=of that وابسته به ان
carpal وابسته به مچ
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
israelitish وابسته به
correspondents وابسته
pertaining وابسته
wedded وابسته
hanger on وابسته
sexual organs وابسته به
pyretic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
messianic وابسته به
levitical وابسته به
germane وابسته
relative وابسته
riverrine وابسته به
pyrexic وابسته به تب
relevant وابسته
contingents وابسته
elfin وابسته به جن
contingent وابسته
attached وابسته
puberal وابسته به بلوغ
municipal وابسته بشهرداری
photic وابسته به تولیدنور
aortal وابسته بشاهرگ
analphabetic وابسته به بیسوادی
vital وابسته بزندگی
aortic وابسته بشاهرگ
pharyngal وابسته به گلوگاه
porcine وابسته بخوک
scientific وابسته بعلم
pubertal وابسته به بلوغ
photic وابسته به نوروروشنایی
vital وابسته به زندگی
anginal وابسته به گلودرد
antichristian وابسته به دجال
pythian وابسته به "اپولو"
investigatory وابسته به رسیدگی
pygmaean وابسته به پیگمی ها
menstrual وابسته به قاعده گی
pygmean وابسته به پیگمی ها
pyrrhic وابسته به " پیروس "
pharmacologic وابسته بداروشناسی
perlitic وابسته به مروارید
photographic وابسته به عکاسی
astronautical وابسته به فضانوردان
perigean وابسته به حضیضی
perigeal وابسته به حضیضی
rectal وابسته به مقعد
rectorial وابسته به rector
surgical وابسته به جراحی
rhinal وابسته به بینی
attache وابسته نظامی
matrimonial وابسته به عروسی
jugulars وابسته بوریدوداجی
jugular وابسته بوریدوداجی
associated company شرکت وابسته
solar وابسته بخورشید
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
psychiatric وابسته به روانپزشکی
darky وابسته به نژادسیاه
oracular وابسته به وحی
radio carpal وابسته به زندبالاومچ
homicidal وابسته به ادمکشی
radio ulnar وابسته به زندبالاوزندپائین
archimedean وابسته به ارشمیدس
army attache وابسته نظامی
army attache وابسته زمینی
ranine وابسته به وزغ
peruvian وابسته به پرو
cosmic وابسته بگیتی
preemptive وابسته به حق شفعه
connubial وابسته به زناشویی
oratorical وابسته به سخنرانی
materialistic وابسته به مادیات
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
pocky وابسته به ابله
generic وابسته به تیره
focal وابسته بکانون
predial or prae وابسته به زمین
planetary وابسته به سیاره
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به بنا
marines وابسته به دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
preemptive وابسته به پیشدستی
prefectoral وابسته به اداری
missions وابسته به ماموریت
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
potamic وابسته به رودها
naval وابسته به کشتی
nasal وابسته به بینی
prefectorial وابسته به اداری
maritime وابسته بدریانوردی
press attache وابسته مطبوعاتی
presbyterial وابسته به کشیش ها
plumbous وابسته به سرب
landed وابسته بزمین
acoustical وابسته به شنوایی
pistillary وابسته به مادگی گل
adipic وابسته به چربی
piscatory وابسته به صیدماهی
aerological وابسته بهواشناسی
aesculapian وابسته به دارگونه طب
affiliated company شرکت وابسته
piscatory وابسته به ماهیگیری
piscatorial وابسته به صیدماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com