English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
perlitic وابسته به مروارید
Other Matches
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
nacre صدف مروارید مروارید
nugget مروارید
margarite گل مروارید
snow berry گل مروارید
pearl powder or white اب مروارید
margarite مروارید
daisy گل مروارید
daisies گل مروارید
cataracts اب مروارید
pearl اب مروارید
pearl مروارید
cataract اب مروارید
pearl diver مروارید
gowan گل مروارید
gut opaca اب مروارید
nuggets مروارید
mother of pearl صدف مروارید
cultured pearl مروارید مصنوعی
pearlized مروارید نما
pearliness مروارید نمایی
pearler مروارید گیر
pearl fishery صید مروارید
pearl fisher صیاد مروارید
globe daisy یکجورگل مروارید
cultured pearl مروارید پرورشی
cultured pearls مروارید مصنوعی
cultured pearls مروارید پرورشی
mother-of-pearl صدف مروارید
pearl oyster صدف مروارید
pearly مروارید وار
impearl بشکل مروارید در اوردن
venetian pearl مروارید ساختگی توپر
velvet powdered with pearls مخمل مروارید نشان
bdellium مقل ارزق مروارید
beading آراستن لباس با دانههای مروارید
pearly teeth دندان هایی چون مروارید
beadings آراستن لباس با دانههای مروارید
moonstone یکجور سنگ مروارید نما
perlite نوعی شیشه اتشفشانی سنگ مروارید
seed pearl مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
diphtheric وابسته به
sexual organs وابسته به
commissarial وابسته به
thereof وابسته به ان
affiliate وابسته
affiliates وابسته
pyretic وابسته به تب
riverrine وابسته به
pyrexic وابسته به تب
congenerous وابسته
pyrexial وابسته به تب
dependant وابسته
dependants وابسته
comprador وابسته
related وابسته
levitical وابسته به
cantabrigian وابسته به
elysian وابسته به
attributable وابسته به
attendant وابسته
attendants وابسته
hanger on وابسته
monitorial وابسته به
akin وابسته
adjectives وابسته
adjective وابسته
pertinent وابسته
pertaining وابسته
of kin وابسته
pertianing وابسته
affiliating وابسته
israelitish وابسته به
federating وابسته
affiliated وابسته
elfin وابسته به جن
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
plantar وابسته به کف پا
aquatic وابسته به اب
febile وابسته به تب
interdependent وابسته
contingent وابسته
contingents وابسته
cephalic وابسته به سر
messianic وابسته به
attache وابسته
relative وابسته
belonging وابسته ها
relevant وابسته
attached وابسته
correspondent وابسته
correspondents وابسته
dependent وابسته
syncop وابسته به غش
carpal وابسته به مچ
thereof=of that وابسته به ان
tuitionary وابسته به
appurtenant وابسته
subordinate وابسته
subordinating وابسته
wedded وابسته
germane وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
indic وابسته به هند
pancreatic وابسته به لوزالمعده
indonesian وابسته به اندونزی
aesculapian وابسته به دارگونه طب
emotive وابسته به احساسات
affiliated company شرکت وابسته
air attache وابسته هوایی
altitudinal وابسته به اوج
landed وابسته بزمین
terpsichorean وابسته به رقص
inferential وابسته به استنتاج
incorporative وابسته به الحاق
degenerative وابسته به انحطاط
idiographic وابسته به مجاز
adipic وابسته به چربی
hydrologic وابسته به اب شناسی
acoustical وابسته به شنوایی
hunnish وابسته به هونها
hydrological وابسته به خواص اب
humnanist وابسته به بشردوستی
horatian وابسته به هوراس
hygroscopic وابسته به نم نما
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
iatric وابسته به پزشکی
hyperbolic وابسته به هذلولی
homeric وابسته به هومر
ichthyic وابسته به ماهی
hippocratic وابسته به طب بقراط
aerological وابسته بهواشناسی
connubial وابسته به زناشویی
inflexional وابسته به صرف
missions وابسته به ماموریت
isthmian وابسته به باریکه
isthmic وابسته به باریکه
jesuitic وابسته به یسوعیون
hematic وابسته به خون
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
kufic وابسته به کوفه
lactic وابسته به شیر
pharyngal وابسته به گلوگاه
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
laryngeal وابسته بنای
laryngitic وابسته به نای
oratorical وابسته به سخنرانی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
naval وابسته به کشتی
maritime وابسته بدریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
infusorial وابسته به نمرویان
inhibitive وابسته به جلوگیری
inner directed درون وابسته
generic وابسته به تیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com