Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
lethean
وابسته به نهر فراموشی برزخ
Other Matches
isthmus
برزخ
limbo
برزخ
pissed
برزخ
neck necessity
برزخ
transitions
برزخ
transition
برزخ
isthmuses
برزخ
the place was toowarm for him
انجادیگربرایش برزخ
intermediate world
عالم برزخ
polytropic
تحویل برزخ
erebus
برزخ یا عالم فلمات
purgatory
در برزخ قرار دادن
pithecanthrope
برزخ میان انسان و میمون
forgetting
فراموشی
forgetfulness
فراموشی
oblivion
فراموشی
lapses
فراموشی لحظهای
amnesic
مبتلا به فراموشی
amnesiac
مبتلا به فراموشی
lapse
فراموشی لحظهای
paramnesia
حالت فراموشی
lapsing
فراموشی لحظهای
lapsus memoriac
حافظه فراموشی
selective forgetting
فراموشی انتخابی
negligible
قابل فراموشی
lethe
فراموشی نسیان
obliviously
از روی فراموشی
unteach
سبب فراموشی شدن
forgets
فراموشی صرفنظر کردن
forget
فراموشی صرفنظر کردن
forgetfully
از روی فراموشی یا غفلت
to fall in to oblivion
در بوته فراموشی افتادن
disinters
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterring
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterred
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinter
ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی
[پزشکی]
to have a blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی داشتن
[پزشکی]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
amnesia
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
tuitionary
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
interdependent
وابسته
of kin
وابسته
germane
وابسته
cephalic
وابسته به سر
adjective
وابسته
congenerous
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
elysian
وابسته به
monitorial
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
dependant
وابسته
dependants
وابسته
diphtheric
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
attached
وابسته
federate
وابسته
sexual organs
وابسته به
attendants
وابسته
attendant
وابسته
adjectives
وابسته
cantabrigian
وابسته به
federates
وابسته
federating
وابسته
attache
وابسته
aquatic
وابسته به اب
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
related
وابسته
pertinent
وابسته
thereof
وابسته به ان
syncop
وابسته به غش
plantar
وابسته به کف پا
federated
وابسته
akin
وابسته
elfin
وابسته به جن
pertaining
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
affiliating
وابسته
pertianing
وابسته
attributable
وابسته به
belonging
وابسته ها
dependent
وابسته
appurtenant
وابسته
subordinated
وابسته
relevant
وابسته
correspondent
وابسته
contingents
وابسته
contingent
وابسته
riverrine
وابسته به
correspondents
وابسته
subordinating
وابسته
israelitish
وابسته به
febile
وابسته به تب
wedded
وابسته
subordinates
وابسته
hanger on
وابسته
levitical
وابسته به
relative
وابسته
messianic
وابسته به
subordinate
وابسته
generic
وابسته به تیره
iranian
وابسته به ایران
internuptial
وابسته به عروسی
gular
وابسته به مری
interrogatory
وابسته به سئوال
landed
وابسته بزمین
interoceptive
وابسته به احشاء
gregorian
وابسته به گریگوری
paralytics
وابسته به فلج
paralytic
وابسته به فلج
materialistic
وابسته به مادیات
inspectoral
وابسته به بازرس ها
intercollegiate
وابسته بکالج ها
predial or prae
وابسته به زمین
naval
وابسته به کشتی
haemic
وابسته بخون
piscatorial
وابسته به صیدماهی
interferential
وابسته به دخالت
potamic
وابسته به رودها
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
maritime
وابسته بدریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
gutturo nasal
وابسته بگلووبینی
preemptive
وابسته به حق شفعه
emotive
وابسته به احساسات
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
gerontic
وابسته به پیری
jesuitic
وابسته به یسوعیون
kufic
وابسته به کوفه
pistillary
وابسته به مادگی گل
piscatory
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
geomantic
وابسته به رمالی
analphabetic
وابسته به بیسوادی
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
anginal
وابسته به گلودرد
antichristian
وابسته به دجال
aortal
وابسته بشاهرگ
aortic
وابسته بشاهرگ
lactic
وابسته به شیر
laryngeal
وابسته بنای
plumbous
وابسته به سرب
isthmic
وابسته به باریکه
degenerative
وابسته به انحطاط
iraqi
وابسته به عراق
acoustical
وابسته به شنوایی
pocky
وابسته به ابله
gnomonic
وابسته به شاخص
irrigational
وابسته به ابیاری
aerological
وابسته بهواشناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
شرکت وابسته
pleural
وابسته به شامه شش
air attache
وابسته هوایی
platinic
وابسته به پلاتین
altitudinal
وابسته به اوج
isthmian
وابسته به باریکه
glandulous
وابسته به غدد
laryngitic
وابسته به نای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com