English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
anarchistic وابسته به هرج و مرج طلبی
Other Matches
ambitiousness جاه طلبی
indolence راحت طلبی
authoritarianism قدرت طلبی
expansionism توسعه طلبی
expansionist توسعه طلبی
contentiousness نزاع طلبی
meliorism بهبود طلبی
alarmism اشوب طلبی
abasement خواری طلبی
pacifism صلح طلبی
combativeness مبارزه طلبی
expandsionism توسعه طلبی
monopolization انحصار طلبی
militancy نزاع طلبی
bellicosity جنگ طلبی
defiance مبارزه طلبی
monopolism انحصار طلبی
ambition جاه طلبی
reformism اصلاح طلبی
poriomania اوارگی طلبی
opportunism فرصت طلبی
monarchical سلطنت طلبی
royalism سلطنت طلبی
nomadism اوارگی طلبی
isolationism انزوا طلبی
ambitions جاه طلبی
secessionism تجزیه طلبی
agoraphobia مرض انزوا طلبی
pacificism ارامش طلبی صلحجویی
revisionism تجدید نظر طلبی
anarchism هرج و مرج طلبی
adventurously باجرات مخاطره طلبی
gage مبارزه طلبی گروگذاشتن
He is a man of leisure. مردراحت طلبی است
Unbounded ambition. جاه طلبی بی حد واندازه
hedonism مکتب رفاه طلبی
separatism تفکیک تجزیه طلبی
quarrelsomeness نزاع طلبی جنگجوئی
pacifism ارامش طلبی صلحجویی
reformism تجدید نظر طلبی
feminism برابری طلبی زنان
he fell a v to his ambition قربانی جاه طلبی خودشد
power politics سیاست جبر زور طلبی
secession تجزیه طلبی انشعاب حزبی
bad dept طلبی که امکان وصول ان کم باشد
quarelsomeness نزاع طلبی فتنه جوئی
He is an opportunist. آدم فرصت طلبی است
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
imperialism استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
comprador وابسته
tuitionary وابسته به
cephalic وابسته به سر
thereof وابسته به ان
dependent وابسته
interdependent وابسته
pertaining وابسته
elfin وابسته به جن
belonging وابسته ها
congenerous وابسته
commissarial وابسته به
diphtheric وابسته به
attached وابسته
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
attendant وابسته
attendants وابسته
pyretic وابسته به تب
of kin وابسته
sexual organs وابسته به
riverrine وابسته به
germane وابسته
adjective وابسته
adjectives وابسته
akin وابسته
federating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
appurtenant وابسته
syncop وابسته به غش
attache وابسته
federates وابسته
federated وابسته
carpal وابسته به مچ
cantabrigian وابسته به
pertianing وابسته
attributable وابسته به
thereof=of that وابسته به ان
aquatic وابسته به اب
plantar وابسته به کف پا
affiliating وابسته
federate وابسته
pertinent وابسته
dependant وابسته
contingents وابسته
hanger on وابسته
febile وابسته به تب
relative وابسته
monitorial وابسته به
wedded وابسته
subordinates وابسته
messianic وابسته به
subordinate وابسته
subordinated وابسته
levitical وابسته به
correspondent وابسته
relevant وابسته
israelitish وابسته به
subordinating وابسته
dependants وابسته
correspondents وابسته
elysian وابسته به
contingent وابسته
connubial وابسته به زناشویی
prefectoral وابسته به اداری
preemptive وابسته به پیشدستی
landed وابسته بزمین
haemic وابسته بخون
potamic وابسته به رودها
irrigational وابسته به ابیاری
iraqi وابسته به عراق
iranian وابسته به ایران
jesuitic وابسته به یسوعیون
paralytics وابسته به فلج
kufic وابسته به کوفه
gnomonic وابسته به شاخص
paralytic وابسته به فلج
gular وابسته به مری
isthmian وابسته به باریکه
press attache وابسته مطبوعاتی
inhibitive وابسته به جلوگیری
prefectorial وابسته به اداری
isthmic وابسته به باریکه
gregorian وابسته به گریگوری
materialistic وابسته به مادیات
presbyterial وابسته به کشیش ها
generic وابسته به تیره
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
lactic وابسته به شیر
preemptive وابسته به حق شفعه
altitudinal وابسته به اوج
glandulous وابسته به غدد
lenten وابسته به چله
limnetic وابسته به اب شیرین
analphabetic وابسته به بیسوادی
limnic وابسته به اب شیرین
logarithmic وابسته به لگاریتم
gasolinic وابسته به بنزین
lucan وابسته به لوقا
anginal وابسته به گلودرد
pocky وابسته به ابله
plumbous وابسته به سرب
antichristian وابسته به دجال
pleural وابسته به شامه شش
geomantic وابسته به رمالی
leninist وابسته به لنین
emotive وابسته به احساسات
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
predial or prae وابسته به زمین
glandulose وابسته به غدد
gerontic وابسته به پیری
machine dependent وابسته ماشین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com